خبر اسارت از مشایخی
اسرا گروه گروه آزاد میشدند. خانوادههای مفقودین به دیدن آنها میرفتند و از گمشدشان خبر میگرفتند. حسین میگوید: ما بهدیدن مشایخی رفتیم. پرسیدیم آنجا کسی به نام میثم با شما نبود؟ گفت: بود؛ قیافۀ شما را داشت! چه نسبتی با او داری؟ گفتم: برادرش هستم! گفت: من و میثم با هم بودیم. همین روزها آزاد میشود.
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۹:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی