خنده بر مصیبت
سال ۱۳۶۵ محضر آیت الله سید ابوالحسن شیرازی امام جمعۀ مشهد
فردی پریشان وارد اتاق شد. گفت: من راننده کامیونم. در جاده تصادف کردم. ماشینم چپ شد و ته درّه افتاد. اینها را میگفت تا کمک بگیرد؛ اما معظمله میخندید. من تعجب کردم که حالا چه جای خندیدن است؟ بعدها فهمیدم مردان خدا با این مصائب هراسان نمیشوند.
اگر ز کوه فرو غلطد آسیا سنگی
شکر خدای را که بر مصیبتی گرفتار شدم
فردی پریشان وارد اتاق شد. گفت: من راننده کامیونم. در جاده تصادف کردم. ماشینم چپ شد و ته درّه افتاد. اینها را میگفت تا کمک بگیرد؛ اما معظمله میخندید. من تعجب کردم که حالا چه جای خندیدن است؟ بعدها فهمیدم مردان خدا با این مصائب هراسان نمیشوند.
اگر ز کوه فرو غلطد آسیا سنگی
شکر خدای را که بر مصیبتی گرفتار شدم
+نوشته شده در دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۹:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی