نکات

دخترم شعر مخوان قرآن بخوان

پیغمبر در بستر افتاده است. با چشم به من اشاره کرد، سرم را به روی صورتش خم کردم. در گوشم گفت: "این بیماریِ مرگ من است" اکنون توان آن را یافته‌ام که بگریم و نوحه کنم:
وَ أَبْيَضَ يُسْتَسْقَى الْغَمَامُ بِوَجْهِهِ/ ثِمَالُ الْيَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ‌
ناگهان پدر چشم گشود، فاطمه! این شعر ابوطالب است. دخترم! در مرگ من شعر مخوان، قرآن بخوان!
وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ...
فاطمه فاطمه است، دکتر علی شریعتی، صفحه ۱۰۶، برداشت آزاد
مرحوم مطهری این مطلب را فقط یادداشت کرده است. ظاهرا سند ندارد. [اینجا] [اینجا]
و أبيض يستسقى الغمام بوجهه
شیخ عبدالجواد ادیب نیشابوری
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی