قضاوت صالح بن احمد
برای احمدبن حنبل نانی پختند که خمیرمایهاش را از فرزندش صالح گرفته بودند. صالح یک سال در اصفهان قاضی بود، خانهای بیدر داشت، شب دو ساعت بیشتر نمیخوابید، صائم الدهر و قائم اللیل. احمد گفت چون خمیرمایه از آنِ صالح است، و صالح یک سال قضاوت کرده است، این نان حلق ما را نشاید. چون سائلی بیاید بگویید خمیرمایهاش از آن صالح است اگر خواست بستاند. چهل روز گذشت. پرسید نان را چه کردید؟ گفتند بوی گرفت در دجله انداختیم. بعد از آن احمد هرگز از ماهی دجله نخورد.
تذکرﺓالاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
تذکرﺓالاولیاء، عطار نیشابوری، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰ ساعت ۲:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی