اراضی شهوت
سوار بر اسب شدم. از شهر که خارج شدیم، در اراضی باطلاق قرار گرفتیم آدم هایی بودند به شکل بوزینه ولی بدنشان مو نداشت و از فرجشان چرک و خون می جوشید. از هادی پرسیدم این چه زمینی است؟ گفت: زمین شهوت. لجام اسب را محکم گرفتم. گاهی تا ساق فرو می رفت. با خود گفتم خدا رحمت کند عیالم را که این اسب را برایم فرستاد. «هن لباس لکم وانتم لباس لهن» از اراضی لوط هم گذشتیم. وارد سرزمین شکم پرستان شدیم. آنها که از مال حلال خورده بودند به صورت خر و گاو گوسفند بودند و آنها که فرقی میان حلال و حرام نگذاشته بودند به صورت خوک و خرس در آزار بودند. از زمین های دیگر گذشتیم تا به وادی السلام رسیدیم./سیاحت غرب، نجفی قوچانی، صفحه75 برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی