نماز مجنون
یک شبی مجنون نمازش را شکست/بی وضو در کوچۀ لیلا نشست...
گفت یا رب از چه خوارم کردهای؟/بر صلیب عشق دارم کردهای؟
جام لیلا را به دستم دادهای/و اندر این بازی شکستم دادهای...
خستهام زین عشق دل خونم مکن/من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم/این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم/در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی/من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم/صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارۀ صحرا نشد/گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت/غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی/دیدم امشب با منی گفتم بلی...
صورتگر نقّاشم
گفت یا رب از چه خوارم کردهای؟/بر صلیب عشق دارم کردهای؟
جام لیلا را به دستم دادهای/و اندر این بازی شکستم دادهای...
خستهام زین عشق دل خونم مکن/من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم/این تو و لیلای تو من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم/در رگ پیدا و پنهانت منم
سالها با جور لیلا ساختی/من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم/صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارۀ صحرا نشد/گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت/غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی/دیدم امشب با منی گفتم بلی...
صورتگر نقّاشم
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی