رهایی از زندان خویشتن
رهایی از سه زندان تاریخ و طبیعت و جامعه آسان بود چون انسان به کمک علم، چهار دیوار زندان را میشناخت. مثلاً انسانی که زندانی طبیعت بود میدانست این نیروی جاذبه است که نمیگذارد او بپرد. اما شناخت نسبت به زندان خود از همه مشکلتر است چون انسان دیواری پیرامون وجود خود نمیبیند. در اینجا زندان و زندانی یکی هستند. دشواری دیگر این است که انسان با علم میتواند از زندان تاریخ طبیعت و جامعه بیرون بیاید. اما در اینجا خود علم زندان انسان است. چون این زندان بر خلاف آن سه زندان که در بیرون قرار داشتند در درون خود انسان است و انسان باید علیه خودش عصیان کند. پس چگونه باید از این زندان خلاص شود؟ با عشق؛ همان نیرویی که فوق عقل محاسبهگر است. نیرویی که در عمق فطرت انسان وجود دارد و او را از درون منفجر میکند تا علیه خودش عصیان کرده باشد. چون این زندان در درون من است باید از درون منفجر شوم.
چهار زندان انسان، دکتر علی شریعتی، صفحه ۳۷، برداشت آزاد
ابن سینا و ابن مسکویه
توبه تغییر مسیر انسان علیه خود است
چهار زندان انسان، دکتر علی شریعتی، صفحه ۳۷، برداشت آزاد
ابن سینا و ابن مسکویه
توبه تغییر مسیر انسان علیه خود است
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی