حرم در پیش است و حرامی در پس
شبی در بیابان مکه از بیخوابی پای رفتنم نماند. سر بنهادم و شتربان را گفتم دست از من بدار
گفت: ای برادر حرم در پیش است و حرامی در پس؛ اگر رفتی بردی وگر خفتی مُردی! [اینجا]
خیمه بگذار و برو بادیه طوفانجوش است
گفت: ای برادر حرم در پیش است و حرامی در پس؛ اگر رفتی بردی وگر خفتی مُردی! [اینجا]
خیمه بگذار و برو بادیه طوفانجوش است
+نوشته شده در جمعه ۵ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۶:۷ ب.ظ توسط اشرفی