يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ
عصر پنجشنبه که میشد علمای نجف میرفتند به زيارت اموات وادیالسلام که اولین قبرستان مسلمانان است. ديدند يكی از عرفای معروف از قبرستان برمیگرد. پرسیدند چه ديدی؟ گفت رفتيم طلب مغفرت كرديم و فاتحه خوانديم و برگشتيم. گفتند نه، بگوييد چه ديديد؟ اين عارف بزرگوار وقتی ديد علما دستبردار نيستند گفت من بعد از زيارت قبور سری به اين قبرهای آماده زدم. خوب بررسی کردم ديدم مار و عقربی وجود ندارد. به قبرها گفتم علما به ما میگويند اينجا مار و عقرب وجود دارد، من که هر چه نگاه میكنم چیزی نمیبینم! گفتند ما مار و عقرب نداريم، هر كه میآيد با خودش میآورد./برداشت آزاد
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم میشود گیرد دمت [مولوی]
آن سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم میشود گیرد دمت [مولوی]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۱ ساعت ۹:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی