+نوشته شده در جمعه ۱۸ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۷:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگ است/ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید/که توبه در ره عشق آبگینه و سنگ است...
به یادگار کسی دامن نسیم صبا/گرفتهایم و دریغا که باد در چنگ است [
.]
به خشم رفتهٔ ما را که میبرد پیغام/بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
بکش چنان که تو دانی که بی مشاهدهات/فراخنای جهان بر وجود ما تنگ است
ملامت از دل سعدی فرو نشوید عشق/سیاهی از حبشی چون رود که خود زنگ است
[
سعدی] [
دیدارجان]
مرد نمازی و مسجد و سگ
+نوشته شده در چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۶:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
اما معلوم نیست عمدا آن را انداخته باشد. [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۶:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی