نکات

قلب باز

قلب باید باز باشد تا اسماء الهی وارد شوند و مشکلات انسان را حل کنند. رازق است که رزق می‌هد؛ محیی است که حیات می‌دهد؛ شافی است که شفا می‌دهد. وقتی قلب بسته باشد، اسماء به این عالم نمی‌آیند. انسان ناچار می‌شود از طبیعت دارو بخورد تا شفا بگیرد. مواظب باشید کثرت وارد قلبتان نشود. [اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۸:۴۲ ق.ظ توسط اشرفی  

بت شهریار

من در زندگی پنج‌تا بُت داشتم. طوری دلم را شکستند که جز خدا، چیزی برایم نماند.
اول ابتلاء به مخدَّرات که سخت گرفتار بودم
دوم ابتلاء به عشق مجازی آتشینی که ۱۵سال طول کشید
سوم ابتلاء به صوفیگری و درویشی
چهارم ابتلاء به رفقا
پنجم ابتلاء به موسیقی [اینجا]
عشق مجازی شهریار
درویشم و بگذار قلندر منشانه
قهر شهریار
+نوشته شده در دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی  

شهاب من از تو ادب آموختم

مرحوم آيت‌الله مرعشى، بعد از پايان درس، همراه استاد می‌رفت و اشكالات درسى را می‌پرسيد. روزى استاد با عصبانيت دست بر سينۀ او زد و او را عقب راند؛ اما ايشان دست استاد را گرفت و بوسيد. استاد گفت: شهاب من از تو ادب آموختم.
نرم افزار نسیم رحمت ۲، هزار و يک نكته اخلاقى از دانشمندان، صفحه ۲۷۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی  

نامه شیخ عباس قوچانی به علامه طهرانی

مرحوم شیخ عباس هاتف قوچانی استاد سلوکی مرحوم علامه طهرانی بود. در نامه‌ای به او نوشت: قوایم ضعیف شده یا از بین رفته است. دو سال و سه ماه در منزل، شب و روز تنها هستم و تمام كارها را خودم به عهده دارم.
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟
نور مجرد، سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
تنهایی شیخ عباس هاتف قوچانی
+نوشته شده در جمعه ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی  

تنهایی شیخ عباس هاتف قوچانی

مرحوم شیخ عباس قوچانی شاگرد سلوکی سیدعلی قاضی و استاد علامه طهرانی بود. مرحوم قاضى به شیخ عباس فرمودند: شما در آخر عمر تنها می‌مانید و در آن تنهایی به مقصد می‌رسید. مرحوم شیخ عباس در ماه‌هاى آخر عمر شريفشان نامه‌اى به علامه والد نوشتند و به اين مسأله اشاره نمودند. علامه والد به شاگردان خود فرمودند: خانواده مرحوم شیخ عباس مدتى است به ايران آمده‌اند ولى ايشان به جهت وعده مرحوم قاضى در نجف ماندند. اخيرا در نامه‌اى فرمودند مقدمات وعدۀ مرحوم قاضى پديدار است. رفقا براى ايشان دعا كنند تا كارشان تمام شود. پس از مدت کوتاهی شیخ به دیار حق شتافت.
نور مجرد، سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
نامه شیخ عباس قوچانی به علامه طهرانی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی  

برنامه روزانه علامه طهرانی

درب منزل بسته بود. با احدی ملاقات نداشتند. دو ساعت و نیم، سه ساعت به اذان صبح بيدار می‌شدند و تا طلوع آفتاب مناجات می‌کردند. از طلوع آفتاب تا زوال شمس مشغول مطالعه و كتابت بودند. هنگام اذان ظهر نمازشان را مى‌خواندند و مختصر غذایى تناول مى‌كردند و پس از كمى استراحت دوباره تا غروب مى‌نوشتند. هنگام غروب به نماز و عبادت مشغول مى‌شدند. بعضى شب‌ها چندساعت مطالعه يا تأليف داشتند. قبل از خواب غذاى ساده‌اى مثل نان‌ و پنير تناول نموده و استراحت مى‌کردند. [نور مجرد]
روح مجرد را علامه طهرانی در بارۀ سیدهاشم حداد نوشت.
نور مجرد را سیدمحمدصادق حسینی طهرانی در بارۀ والدش علامه نوشت.
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۷ ق.ظ توسط اشرفی  

عزلت و الفت

عزلت نزد اولياء الهى و مشايخ طريقت از اركان خمسۀ سير و سلوك الى‌الله است. [اینجا]
پیغمبر فرمود: المؤمنُ يألَفُ و يُؤلَفُ [اینجا]
در نتیجه عزلت از بیگانه و الفت با هم‌نوعان است.
خلوت از اغیار باید نی ز یار
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۴۴ ق.ظ توسط اشرفی  

کربلایی کاظم ساروقی در بیان علامه طهرانی

از مرحوم والد درباره مرحوم كربلایى‌كاظم پرسیدم؛ فرمودند: كربلایى‌كاظم را بارها ديده‌ام، عنايتى به ايشان شده بود، اما بر اثر شهرت و رفت‌وآمد به منازل اين و آن و خوردن غذاى آنان، نورانيت و صفاى خاطرى كه داشت كم‌رنگ شد و ديگر كربلایى‌كاظم اول نبود.
نور مجرد، سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، برداشت آزاد [اینجا]
کربلایی کاظم ساروقی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی  

حرمت اقامت در بلاد کفر

اقامت مسلمان در بلاد کفر حرام است. خواه تبعۀ آنجا بشود و یا به‌صورت مقیم جواز اقامت بگیرد.
علامه طهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلام، جلد ۳، صفحه ۱۴۱، برداشت آزاد [اینجا]
اعزام مبلّغ به ژاپن
+نوشته شده در سه شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۷:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی  

مرحوم آیت الله میرزا فتاح شهیدی تبریزی

مردم چنان آزارش دادند که خسته شد. روزی در میان مسجد روبه‌قبله ایستاد و گفت: خدایا خسته شدم؛ راحتم کن! پس از ادای نماز جماعت به منزل رفت. همان‌روز بیمار شد و با همان بیماری از دنیا درگذشت.


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴ ق.ظ توسط اشرفی  

شیخ جعفر کاشف الغطاء

کتابی نوشت به نام کشف الغطاء؛ به همین جهت به او گفتند: کاشف الغطاء! شیخ جعفر کاشف الغطاء، شاگرد سید محمدمهدی بحرالعلوم بود. نعلین بحرالعلوم را با تحت الحنک عمامه‌اش تمیز می‌کرد. شیخ جعفر کاشف الغطاء، استاد شیخ محمدحسن نجفی بود. شیخ محمدحسن نجفی صاحب چهل جلد کتاب جواهرالکلام؛ شیخ محمدحسن نجفی فرزند جوانی داشت که از دنیا رفت. شیخ کنار جنازه فرزندش نشست و صفحاتی از این کتاب را نوشت. آنگاه آهی کشید و فرمود: فرزندم در زمان فقرم زندگی کرد. سلام بر شیخ جعفر کاشف الغطاء؛ سلام بر استادش سید محمدمهدی بحرالعلوم؛ سلام بر شاگردش شیخ محمدحسن نجفی!
+نوشته شده در شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی  

مشاهیر سیر و سلوک و عرفان

سید محمدمهدی بحرالعلوم متوفای ۱۲۱۲ق. نجف
شیخ جعفر کاشف الغطاء متوفای ۱۲۲۸ق. نجف
شیخ محمدحسن نجفی متوفای ۱۲۶۶ق. نجف
سید احمد کربلایی متوفای ۱۳۳۲ق. حرم امام علی علیه السلام
سید علی قاضی طباطبایی متوفای ۱۳۶۶ق/ ۱۳۲۵ش. وادی السلام نجف
سید جمال‌الدین گلپایگانی متوفای ۱۳۷۷ق. وادی السلام نجف
سید هاشم حداد متوفای ۱۴۰۴ق/۱۳۶۳ش. نجف
سید محمدحسین طباطبایی متوفای ۱۳۶۰ش. حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
سید محمدحسین حسینی طهرانی متوفای ۱۳۷۴ش. حرم امام رضا علیه السلام
مشهد
+نوشته شده در یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی  

روایت ضریح حضرت معصومه

در ضریح جدیدی که برای حضرت معصومه سلام الله علیها ساخته‌اند، روایتی از پیغمبر انتخاب کرده‌اند که چهل نفر راوی دارد، نام همه آن‌ها فاطمه است.
حماسۀ حسینی، مرتضی مطهری، جلد ۱، صفحه ۳۲۹، برداشت آزاد [اینجا]
اقبل ارضا سار فیها جمالها
+نوشته شده در پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۷:۱۷ ق.ظ توسط اشرفی  

جهانگیرخان قشقایی

به موسیقی علاقه‌مند بود.
جهانگیرخان قشقایی؛ تا چهل سالگی تار می‌زد.
جهانگیرخان قشقایی؛ تارش خراب شد.
رفت بازار تا تعمیر کند. آنجا با صاحب نفسی آشنا شد. کسی نمی‌داند این مرد صاحب نظر با جانِ خان چه کرد. همین‌قدر می‌دانند که راه مدرسه صدر بازار اصفهان را به او نشان داد. جهانگیرخان قشقایی رفت مدرسه تا درس بخواند.
شد استادِ شیخ حسنعلی نخودکی
استاد سیدجمال الدین گلپایگانی
استاد آقا نجفی قوچانی
استاد آیت الله بروجردی
خدایا تارم را خراب کن!
[اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی  

معارضه بر عدم لزوم استاد

وقتی به ایران آمدم، از مرحوم انصاری همدانی دستور می‌گرفتم؛ تا اینکه ایشان از دنیا رفتند. بعد از ارتحال معظم‌له، بین رفقا اختلاف شد که آیا به استاد نیاز هست یا نه؟ عده‌ای گفتند: نیاز نیست چون خود مرحوم انصاری هم استاد نداشت. اما من گفتم: ایشان استاد پیدا نکرد. اگر نیاز نبود چرا خودشان استاد بودند؟
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۴۰، برداشت آزاد [اینجا] [اینجا]
خلوت ملاصدرای شیرازی
هر که او بی سر بجنبد دم بود
سیر و سلوک میرزا جواد همدانی
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۵:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی  

از محضر سیدهاشم حداد

علامه مدت هفت سال در نجف ساکن بود. می‌فرماید: در حرم أمیرالمؤمنین(ع) مشغول زیارت بودیم، مرحوم حداد فرمودند: مثل اینكه حضرت ثواب زیارت شما را بازگشت به ایران و استفاده از محضر حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمّد جواد انصارى همدانى قرار داده‌ است. عرض كردم: در صورتى كه ایشان امر به توقّف در ایران بنمایند، دورى از شما مشكل است. فرمودند: نترس؛ هر كجاى عالم باشى ما با توایم.
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۳۶، برداشت آزاد [اینجا]
اتصال جسمی و روحی
خداحافظی علامه تهرانی از سیدهاشم حداد
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی  

آمده‌ام نعلی به پایم بزنید

اولین بار بود که می‌خواستم خدمت مرحوم سیدهاشم حداد مشرف شوم. در کربلا نشانی ایشان را گرفتم. گفتند: بیرون از شهر دکانی دارد و نعلبندی می‌کند. رفتم تا پیدایش کردم. در محوطه‌ای حدود هزار متر، دکۀ کوچکی داشت و آهنگری می‌کرد. آهن گداخته را از کوره بیرون می‌آورد، روی سندان می‌گذاشت، چکش می‌زد، نعل درست می‌کرد و به پای ستوران می‌زد. سلام کردم و گفتم: آمده‌‌ام تا نعلی هم به پای من بزنید. انگشت سبابه را روی بینی‌اش گذاشت، یعنی هیس! چای ریخت و خوردم. شاگردش را برای کاری بازار فرستاد. گفت: این حرف‌ها را نباید جلوی شاگردم بزنید. او از این مسائل بی‌بهره است. نشانی منزلشان را دادند و نماز ظهر خدمتشان رسیدم.
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۲۶، برداشت آزاد [اینجا]
خلوت از اغیار باید نی ز یار
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی  

مرگ اختیاری مرحوم حداد

زمانی که قم بودم از محضر علامه طباطبایی بهره‌مند می‌شدم. ایشان گاهی از سیدهاشم حداد نام می‌بردند. می‌فرمودند: در كربلا سكونت دارد و مرحوم قاضى هر وقت به كربلا مشرّف مى‌شوند، منزل ایشان سکونت دارند. این بود تا خداوند توفیق تشرّف به نجف اشرف را به من مرحمت فرمود و محضر مرحوم حداد رسیدم. مرحوم قاضى خیلى به ایشان عنایت داشت. او را به رفقاى سلوكى معرّفى نمى‌كرد، مبادا رفقا مزاحم او شوند. ایشان تنها شاگردى است كه در زمان حیات مرحوم قاضى موت اختیارى داشت. بعضى اوقات ساعات موت او تا پنج و شش ساعت طول مى‌كشید.
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۱۱، برداشت آزاد [اینجا]
سیدهاشم موسوى حداد
هدیه امام خمینی به حداد
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۳۴ ق.ظ توسط اشرفی  

روح مجرد

ای نور مطلق! و اى روح مجرّد! اى حَدّاد!
وَ السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَ يَوْمَ أَمُوتُ وَ يَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (مریم ۳۳)
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۳، برداشت آزاد [اینجا]
روح مجرد را علامه طهرانی در بارۀ سیدهاشم حداد نوشت.
نور مجرد را سیدمحمدصادق حسینی طهرانی در بارۀ والدش علامه نوشت.
نور مجرد
مهر تابان
+نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۴:۰ ق.ظ توسط اشرفی  

دوست دارم چشمم کور شود

مرحوم سید احمد کربلایی استاد مرحوم سیدعلی قاضی بود.
مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی استاد علامه طباطبایی بود.
مرحوم سید احمد کربلایی یک چشمش نابینا بود.
در آخرین نامه‌اش به مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی نوشت:
دوست دارم چشم دیگرم نیز کور شود، تا جز جمال او چیزی نبینم.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۴، صفحه ۱۹۱، برداشت آزاد [اینجا]
دیدگانم بگرفتی که به غیر از تو نبینم
+نوشته شده در سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۸:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی  

چرا دلت می‌گیرد؟

مرحوم سیدهاشم حداد به علامه طهرانی نوشتند:
چرا دلت برای من می‌گیرد؟ هر وقت دل تو می‌گیرد، دل من هم می‌گیرد.
اگر زلفت ندارد قصد آزار
چرا پیوسته در مهتاب می‌گردد
روح مجرد، علامه تهرانی، صفحه ۵۳۷، برداشت آزاد [اینجا]
اتصال جسمی و روحی
قبض و بسط سالک
خداحافظی علامه تهرانی از سیدهاشم حداد
+نوشته شده در سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۵:۵ ق.ظ توسط اشرفی  

قبض و بسط سالک

اگر سالک تنها در بسط بماند، می‌سوزد. باید در قبض بیفتد. البته قبض به خصوص! گاهی قبض در اراده سالک نیست. خدای رحمان بر قلب سالک وارد می‌کند تا از حرارت عشق نسوزد!
به صورت طبیعی، بايد بسط بیشتر از قبض باشد. [اینجا]
یک لحظه داغم می‌کشی
گفت وقتٌ نگفت علی الدوام
و الله یقبض و یبسط
+نوشته شده در سه شنبه ۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۳:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی  

پسرم!

کاش قدرت طی‌الارض داشتم. به زندگی هر یک از علما که نگاه می‌کنم، پدری داشتند راه رفته! من راهی نرفتم تا جای پایی برایت باز کنم. جز اینکه بر ایام از دست رفته حسرت می‌خورم و به رحمت خدا امیدوارم. خدا را چه دیده‌ای؟ شاید توفیق رفیقمان شد، روزنه‌ای به‌رویمان باز شد و من ناقص مُردم. ناقص را کامل حساب می‌کنند پسرم!
مرگ سالک ناقص
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی  

دعوای سید احمد قاضی با برادرزاده

سیدعلی قاضی برادری دارد به نام سیداحمد و فرزندی به نام سیدمحمدحسن. سیدمحمدحسن می‌گوید: تصمیم گرفتم از تهران بروم تبریز، خدمت عمویم آسیداحمد. ایشان از رفتن من بی اطلاع بودند. حدود ظهر وقتی به منزلشان رسیدم و در زدم، خودشان در را باز کردند. تا مرا دیدند، شروع کردند به دعوا و گفتند: از صبح منتظرت بودم، تا حالا کجا بودی؟ داستان این بود که وقتی به تبریز رسیدم خسته بودم. در همان گاراژ خوابیدم. وقتی بیدار شدم نزدیک ظهر بود.
سیدمحمدحسن قاضی، فرزند ارشد مرحوم سیدعلی قاضی، برداشت آزاد [اینجا]
عتاب موسی (ع)
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۹:۹ ب.ظ توسط اشرفی  

پدرم نماز جماعت نمی‌خواند

در همان مسجد مقبره، منبر می‌رفت.
سیدمحمدحسن قاضی، فرزند ارشد مرحوم سیدعلی قاضی، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۸:۵۲ ب.ظ توسط اشرفی  

ملاقات آیت الله خویی با مرحوم قاضی

مرحوم آیت الله بهجت فومنی می‌فرمایند. ما در درس اصول مرحوم آیت الله خویی شرکت می‌کردیم. معظم‌له استعمال لفظ واحد در معانی مختلف را محال می‌دانستند. من این مطلب را خدمت مرحوم قاضی بیان کردم. ایشان فرمودند: این مسأله نسبت به افرادی که بر نفس و روح خویش احاطۀ ملکوتی دارند، صحیح نیست. مثلاً فردی طفلی در بغل گرفته، کاسه‌ای در دست دارد و با شخص دیگری سخن می‌گوید!
من این استدلال را خدمت مرحوم خویی نقل کردم. ایشان فرمودند: این حرف از شما نیست. چه کسی گفته است؟ گفتم: مرحوم قاضی! فرمودند: من هم علاقه دارم با ایشان ملاقاتی داشته باشم اما بعضی از حرف‌هایی که در بارۀ صوفیه می‌زنند باعث شده توفیق حضور نداشته باشم.
فرمایش مرحوم خویی را خدمت مرحوم قاضی نقل کردم. ایشان فرمودند: به آقای خویی بگویید: این رسم اهل علم نیست که بر اساس مسموعات در باره من قضاوت کنند.
مرحوم بهجت این پیغام را به مرحوم خویی رساندند و ایشان به زیارت مرحوم قاضی توفیق یافتند. رسماً از ایشان دستور ذکر و ورد گرفتند، به برنامۀ سیر و سلوک وارد شدند و حالات خوشی داشتند؛ اما قطع رابطه کردند!
مهر تابناک، علامه طهرانی با اضافاتی از سیدمحمدمحسن، صفحه ۲۷، برداشت آزاد [اینجا]
اعراض مرحوم خویی از آقای قاضی
مخالفت با سیدعلی قاضی
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۶:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی  

فقر مرحوم سیدعلی قاضی

فرزند مرحوم سیدعلی قاضی می‌فرمودند: پدرم حتی پول نداشتند نفت بخرند تا برای استحمام آب‌ گرم درست کنند. خودشان گرسنه بودند، بچه‌ها گرسنه بودند. عرض کردیم تا کی باید در این فقر زندگی کنیم؟ فرمودند: اگر نمی‌خواهید طلبگی بخوانید، مجبورتان نمی‌کنم؛ کسب حلالی پیدا کنید و بروید!
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، درس اخلاق، جلسه ۴، دقیقه ۲۳، برداشت آزاد [اینجا]
مرحوم قاضی چهار همسر و بیست فرزند داشت که یازده فرزند ایشان پسر بودند. [مهر تابناک]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی  

شیخ جعفر مجتهدی در کرمانشاه

حاج شیخ جعفر مجتهدی از شهر کرمانشاه عبور می‌کرد. به مدرسۀ علمیه رفت تا شب را در آنجا بماند. خادم حجرۀ تمیزی برایش در نظر گرفت؛ اما شیخ به حجرۀ دیگری اشاره کرد و گفت: آن را به من بدهید. خادم گفت: آقاجان آن حجره مدتی استفاده نشده و خاک گرفته است. شیخ فرمود: اشکال ندارد. خادم رفت در حجره را باز کند. آهی کشید و گفت: چه شب‌هایی که مرحوم وحدت کرمانشاهی در این حجره عبادت کرد. شیخ فرمود: حالا معلوم شد چرا قلب من متوجه این حجره شده است. حجره نور می‌گیرد.
آیت الله سیدمحمدصادق حسینی طهرانی، درس اخلاق، جلسه ۴، دقیقه ۲۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۳:۵ ق.ظ توسط اشرفی  

صحت انتساب رساله به مرحوم بحرالعلوم

رساله سیر و سلوک منتسب به بحرالعلوم، علامه طهرانی، صفحه ۱۳، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی