خواب مرحوم حسن زاده آملی
فایل علامه حسن حسنزاده آملی را روی گوشی تنظیم کردم و خوابیدم. خواب دیدم با مرحوم حسن زاده در جنگلی سرسبز و باصفا نشستهایم. نور اسفهبدیه تا افقهای دوردست ساطع بود. مرحوم حسنزاده از چشمۀ بزرگ آب وضو گرفت. به ساختمانی رفتیم که شاگردان معظمله در قسمت پایین نشسته بودند. هنگام صرف صبحانه بود. علامه به قسمت فوقانی تشریف بردند. من هم خواستم همراه علامه بروم اما یکی از شاگردان گفت: علامه صبحانه را با خانواده میل میکنند. فهمیدم نباید بالا بروم. برای شاگردان علامه سؤال بود که من چگونه اینجا آمدم!؟ اما برای من همینمقدار هم سنگین بود که چرا مرحوم علامه رهایم کرد و بالا رفت.برچسبها: خواب
+نوشته شده در جمعه ۱۷ شهریور ۱۴۰۲ ساعت ۳:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی