حیو صدام
ماههای اول اسارت بگیر و ببند بود. هر روز کتک میزدند؛ اما مگر آدم چقدر تحمل دارد؟ کم کم کابل از دست عراقیها افتاد. برای آسایشگاه تلویزیون آوردند تا بچهها سرگرم بشوند. اگر احساس میکردند اسرا علاقهای به دیدن فیلم ندارند، همه را مجبور میکردند تا جلوی تلویزیون بنشینند و نگاه کنند. وقتی در جبهه پیروز میشدند، موسیقی حیو صدام پخش میکردند و میرقصیدند. حیو صدام، برای آنها موسیقی بود؛ اما برای من مصیبتی که هیچگاه از ذهنم پاک نشد.
برچسبها: پادکست
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی