از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور تا مُلک مَلک گویند تنهات مبارک باد ای پیشروِ مردی امروز تو برخوردی ای زاهد فردایی فردات مبارک باد کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد حلوا شدهای کلی حلوات مبارک باد [مولوی]
تا نخواهی تو نخواهد هیچ کس هم طلب از توست و هم آن نیکوی/ما کییم اول توی آخر توی هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش/ما همه لاشیم با چندین تراش... یاد ده ما را سخنهای رقیق/که تو را رحم آورد آن ای رفیق گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن/مصلحی تو ای تو سلطان سخن کیمیا داری که تبدیلش کنی/گرچه جوی خون بود نیلش کنی این چنین میناگریها کار توست/این چنین اِکسیرها اسرار توست... قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش/متّصل گردان به دریاهای خویش پیش از آن کهاین خاکها خسْفش کنند/پیش از آن کهاین بادها نسْفش کنند گر چه چون زایل شود تو قادری/کهش ازیشان واستانی واخری قطرهای کهاو در هوا شد یا بریخت/از خزینهٔ قدرت تو کِی گریخت... آب و دریا جمله در فرمان توست/باد و آتش ای خداوند آن توست گر تو خواهی آتش آبِ خوش شود/ور نخواهی آب هم آتش شود... تو بزن یا ربّنا آب طهور/تا شود این نار عالم جمله نور...
ابن سینا میگوید وقتی بعضی از مشکلات پیش میآمد، وضو میگرفتم، نماز میخواندم، با خدا ارتباط برقرار میکردم، حل مشکل را از خدا میخواستم. اینقدر گفتیم باقی فکر کن/ فکر اگر جامد بود رو ذکر کن ذکر آرد فکر را در اهتزاز/ ذکر را خورشید این افسرده ساز [1476] اذیتم نکن حسینعلی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی