+نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی
از نظر اسلام کسی حق ندارد بدون اجازه وارد منزل دیگران شود. درِ منازل باز بود. زیرا بستن درها از ترس دزد است و در آنجا چنین ترسی وجود نداشت. اولین کسی که دستور داد برای خانههای مکه مصراعین یعنی دو لنگه در قرار دهند و درها را ببندند، معاویه بود.
مرتضی مطهری، مسئله حجاب، صفحه ۱۲۹، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم ملّا عباس تربتی پدر آقای راشد است. آقای راشد نقل میکرد در سنه هجده که پدرم به تهران آمده بود، گاهی که به خیابان میرفتیم و از دیدنیهای شهر چیزی به ایشان نشان میدادیم، ایشان سر بلند نمیکرد و نگاه نمیکرد. گفتم: چرا نگاه نمیکنید؟ گفت: چون فایدهای به حال من ندارد. به همان اندازه که نگاه کنم توجهم جلب میشود و غذای روح من میشود.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۲، صفحه ۴۵، برداشت آزاد [
اینجا]
هر کس به تماشایی رفته است به صحراییمردان حقیقت که به حق پیوستندغذای ملاعباس تربتی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی
عنوان کتاب "انسان ۲۵۰ ساله"، برگرفته از عبارتی است که آیت الله خامنهای برای توصیف زندگی ائمه اطهار بیان کردند. ایشان فرمودند: بارها گفتم زندگی ائمه اطهار را که ۲۵۰ سال طول کشید، زندگی یک انسان ۲۵۰ ساله به حساب بیاوریم. [
اینجا] [
اینجا]
تفاوت روحی حسنین علیهما السلام
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۶:۴۷ ب.ظ توسط اشرفی
بعضی خیال میکنند که امام صادق به سیاست کاری نداشت. علیه دستگاه فعالیتی نمیکرد. در صدد ایجاد حکومت الهی و علوی نبود. این خطاست؛ که متأسفانه مشاهده میشود. امام صادق(ع) ماهیت مبارزهاش یک ماهیت سیاسی بود، کار فرهنگی او هم کار سیاسی بود، وقتی امام صادق میگوید من امامم، امام یعنی چه؟ امام یعنی حاکم جامعه، امام یعنی رئیس جامعه، یعنی من همان کسی هستم که این خلیفۀ غاصب بی دین، جای مرا گرفته است. این حرف آیا یک حرف سیاسی است یا یک حرف فرهنگی است؟
آیتالله خامنهای، ۱۳۹۲/۱۰/۲۶، برداشت آزاد [
اینجا]
چرا امام صادق قیام نکرد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
برای امام صادق زمینه زعامت فراهم نشد و اگر فراهم میشد قطعا بهتر بود، ولی زمینه دیگری فراهم بود که حرکتهای علمی دنیای اسلام اعم از شیعه و سنی مربوط به امام صادق است. حوزههای شیعه که خیلی واضح است، حوزههای سنی هم مولود امام صادق است. چون جامع ازهر را که در رأس حوزههای سنی قرار دارد، شیعیان فاطمی تشکیل دادند و حوزههای دیگر اهل تسنن منشعب از جامع ازهر است.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۱۶۳، برداشت آزاد [
اینجا]
سیاست امام صادق(ع)
+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ... (
انعام ۶۵)
چه عذابی؟ سنگ از آسمان بیاید؟ نه؛ اهلبیت علیهم السلام تفسیر کردهاند: عذاب بالای سر، یعنی شما از مافوق عذاب میبینید؛ عذاب زیر پا، یعنی از طبقه مادون عذاب میبینید.
مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد ۱، صفحه ۴۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۷:۳۷ ق.ظ توسط اشرفی
این سلام بسیار جالب است. من تا اینجا با پیغمبر به عنوان یک رهبر فکری، با "نا" به عنوان یک گروه فکری، با عبادالله الصالحین، به عنوان یک جهت انسانی و اصلاحی رابطه برقرار کردهام. اما همه اینها در محدودۀ زمین و بشریت است. در سلام بعدی ما با خارج از محدوده کره زمین رابطه برقرار میکینم. السلام علیکم و رحمةالله و برکاته؛ سلام بر همه کسانی که، همه نیروهایی که، همه شعورهایی که، همه آگاهیها و همه قدرتهایی که در همۀ هستی و کائنات هستند.
پس در چهارمین سلام، من یک رابطه وجودی با عالم پیدا میکنم. نه رابطه فکری و سیاسی و یا ایدئولوژی و حزبی و یا انسانی، بلکه رابطه هستی، رابطه جهانی، رابطه عالمی؛ درست مثل دستگاهی که از کرات دیگر امواج را میگیرند و هیچ کس نمیداند امواج از کیست. هنگامی که این چهار سلام، چنین فضایی برای من ایجاد میکنند، دیگر چهاردیواری که دور من کشیدهاند، مثل چهار دیواریای که برای قفس بچه درست میکنند تا بیرون نیاید، مضحک و احمقانه و بازیچه و حقیر میشود.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۴ ب.ظ توسط اشرفی
سلام دوم نماز دو بخش است. یعنی دو سلام است و دو مخاطب دارد. اول، السلام علینا؛ این علینا به کجا برمیگردد؟ به گروهی که من هم در آن گروهم. حالا نفس این احضار، آیا تنهایی را از بین نمیبرد؟ و علی عبادالله الصالحین؛ آن قدر هم خودخواه نیستم که بگویم در تمام این دنیا و بشریت فقط ما هستیم که با این ایدئولوژی رابطه داریم. نخیر، غیر از ما کسان دیگری هم هستند، با یک ایدئولوژی دیگر، یک راه دیگر، یک اسم دیگر، یک رسم دیگر و یک ملت دیگر و زبان دیگر، اما با احساسهای راست و پاک و درست و تغییردهندۀ محیط؛ اینها هم هستند ولی جزو ما نیستند. اما چه هستند؟ صالحین هستند. به همه انسانهای صالح هم درود میفرستم. پس من از طرفی نبی را اینجا آوردم. و بعد با سلام دوم تمام حزب خودم و خودم را این جا آوردم و نشاندم. سپس با همه انسانهایی که در هر گوشهای از زمین و زمان دست اندرکار یک مبارزهاند و انسان پاک کردار و پاک اعتقاد و صالح و مصلح هستند، رابطه برقرار میکنم. ببینید در چه وسعتی تجمع من و جمعیت من دامن گسترده است.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی
در زندگی معمولی و شلوغ و در هم و بر هم، که هزارها نفر هستند، اگر آن سه نفر بیایند زیاد مهم نیست، اما برای کسی که هیچ رابطهای ندارد و در تنهایی مطلق قرار دارد، درست مثل موشکی که رها کردهاند و این موشک از جاذبه زمین خارج شده اما هنوز به جاذبه ماه یا خورشید نرسیده است. اکنون با اولین سلام، مخاطب سلام احضار میشود. السلام علیک ایها النبی؛ سلول از حضور نبی پر میشود. نبی کیست؟ نبی منشأ ایدئولوژی من است، او که سرچشمۀ همۀ عقاید و افکار و اعتقاداتی است که من داشتهام و به خاطر همان عقاید به این سرنوشت افتادهام و در این سلول ماندهام و این شرایط را پذیرفتهام و به این وضع افتادهام. همۀ آن بدبختیها که بر سرم آمده، همین نبی آورده است. اکنون ببینید که با همین ضرب اول، چقدر تنهایی شکسته و رانده میشود. پس سلام اول یک رابطه اعتقادی است. السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته...
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
یکی از عوامل ضدتنهایی، سلامهای نماز است. تنهایی به معنای بیکسی است. در هر یک از سلامهای نماز، به میزان اعتقادی که دارید، مخاطبی را در برابر خود حس میکنید. این احساس، تنهایی را محدود میکند و یا آن را از بین میبرد.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۶ ق.ظ توسط اشرفی
انسانی که تنها نیست و با دیگران رابطه دارد، این رابطه باعث تقوای او میشود. باعث میشود خودش را حفظ کند، حيثيتش را حفظ كند، وجههاش را حفظ كند، توقع ديگران را حفظ كند و تعصب بورزد، هنگامی که بخواهند این انسان را از همۀ این نیروها خالی کنند تا به سادگی رام شود، یکی از عوامل مورد استفاده این است که او را به تنهایی مطلق برسانند. انسان در تنهایی همۀ رابطههایش قطع میشود. حتی وقتی میخواهد زن و بچهاش یا پدر و مادرش را تصور کند، به ذهنش نمیآیند. این یک تجربه روانشناسی سیاسی است که در این تنهایی، هر کاری برایش ممکن میشود و هیچ چیز بد نیست.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
در اینجا بدون اینکه بیماری روانی یا آن تنهایی فلسفی وجود داشته باشد، به انسان یک نوع تنهایی مصنوعی را تحمیل میکنند. مثلاً انسان را به گوشهای میاندازند و در را به روی او میبندند، و او را در این حالت رها میکنند. این تنهایی دارای یک روانشناسی خاص است.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی
گاهی تکامل روح انسان به جایی میرسد که از سطح روزمرگیها و جاذبههایی که انسانهای معمولی را در برمیگیرد و مشغول میکند و لذت به آنها میدهد، اوج میگیرد. به میزانی که انسان از سطح معمولی اوج بگیرد، به خلوت میرسد. بزرگترین عامل این تنهایی، خودآگاهی است. انسان به میزانی که به خودش توجه میکند، و یک آگاهی وجودی و درونی مییابد، رابطههای بیرونیاش کم میشود و به میزانی که اشتغال ذهنی و درونی پیدا میکند و درونگرا میشود، بیرونگراییاش کم میشود. و به میزانی که رابطه ماورایی پیدا میکند، رابطههای روزمرهاش کم میشود، اینها عواملیاند که یک انسان متعالی را به تنهایی و تأمل در خویش میکشانند.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱ ق.ظ توسط اشرفی
تنهایی مبتذل در روح بیمار است. کسی که دچار عقدههای روانی، سقوط اخلاقی، و یا سقوط عصبی است، یا اصلاً کمبود دارد، از دیگران میترسد و از جمعیت فرار میکند. خودخواهی و تمایلات سرکوفته در او یک عقده ضداجتماعی ایجاد میکند. این نوع بیماریها را، بیماریهای آنتی سوسیال میگویند. یعنی بیماریهای ضدجمعیت، این تیپ آدمها اصولاً به گوشهای میروند و تنها مینشینند. نیز آدمهایی که مثلاً در بازار ورشکست میشوند، و یا در زندگی و یا عشق شکست میخورند. بچهها هم، گاهی سن قبل از بلوغ و آغاز بلوغ دچار این حالت میشوند. این تنهاییها یک نوع بیماری است که ارزش بحث ندارد، این بیماریها را دکتر روانپزشک باید معالجه کند، و البته بعد از مدتی هم خوب میشود. بعد از آنکه بیمار بهبود پیدا کرد، تکاملش این است که دوباره به میان جمعیت برگردد.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی
تنهایی سه نوع است. تنهایی مبتذل، تنهایی متعالی و تنهایی تحمیلی؛ تنهایی مبتذل، در روح بیمار است. تنهایی متعالی، ناشی از رشد روح انسان است. تنهایی تحمیلی، مثل این است که انسان را به گوشهای میاندازند و در را بر رویش میبندند.
دکترعلی شریعتی، خودسازی انقلابی، صفحه ۲۷۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی
و تو ای علی! چگونه عاشقان خویش را در خواری رها میکنی!؟ تو ستم را بر یک زن یهودی که در ذمّه حکومتت میزیست تاب نیاوردی، و اکنون مسلمانان را در ذمه یهود ببین! و ببین که بر آنان چه میگذرد! ای صاحب آن بازو! که یک ضربهاش از عبادت جن و انس برتر است؛ ضربهای دیگر!
دکترعلی شریعتی، سفر حج، دقیقه ۰۳:۳۳، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴ ق.ظ توسط اشرفی
زینب(س) در شب عاشورا آنقدر گریه میکند که بر روی دامن حسین(ع) بیهوش میشود و امام او را آرام میکند اما وقتی در ایام عاشورا حسین(ع) را با آن روحیه قوی و نیرومند میبیند، زینب دیگری میشود. امام زین العابدین(ع) فرمود: ما دوازده نفر بودیم که ما را به یک زنجیر بسته بودند. یک سر زنجیر به بازوی من و سر دیگر آن به بازوی عمهام زینب بود. میگویند: تاریخ ورود اسرا به شام دوم ماه صفر بود. بنابراین بیست و دو روز از اسارت و رنج زینب(س) گذشته بود. با این حال زینب چنان موجی در مجلس یزید به پا کرد که مجبور شد در همان شام روش خود را عوض کند. محترمانه اسراء را به مدینه بفرستد، بعد تبری کند و بگوید خدا لعنت کند ابن زیاد را! من چنان دستوری نداده بودم، او از پیش خود این کار را کرد.
مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، صفحه ۱۷۶، برداشت آزاد [
اینجا]
استغنای امام حسین هنگام حرکت از مکهاستغنای امام حسین در شب عاشوراشجاعت سرباز از نادر بود
+نوشته شده در سه شنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
نادر در یکی از جنگها سربازی را دید که فوقالعاده شجاع بود. تعجّب کرد و پرسید: آن روز که افاغنه اصفهان را غارت کردند تو کجا بودی؟ گفت: اصفهان! نادر گفت: پس شجاعتت کجا بود؟ گفت آن روز من بودم اما نادر نبود. من امروز شجاعتم را از نادر دارم.
مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، صفحه ۱۷۴، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
شب عاشورا اصحاب و اهل بیتش را جمع میکند، از آنها تشکر میکند و میفرماید: دشمن با شما کاری ندارد. اگر بخواهید بروید مانع شما نمیشود. من هم از نظر شخصی، بیعت خودم را از شما برداشتم. هر کس میخواهد برود آزاد است. این استغناء از کسانی است که درباره آنها فرمود: بهتر از اصحابم سراغ ندارم!
حماسه حسینی، مرتضی مطهری، جلد اول، صفحه ۱۷۳،
برداشت آزاد [اینجا]استغنای امام حسین هنگام حرکت از مکهعزت نفس سیدالشهدا
+نوشته شده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
این مقدار استغناء در دنیا نظیر ندارد. روزی که میخواهد از مکه به کربلا حرکت کند، ذرّهای قیام خودش را مشروط نمیکند. میفرماید: من فردا صبح حرکت میکنم هر کس آماده جانبازی است و حاضر است خون قلب خودش را در راه ما بریزد و تصمیم به ملاقات حق گرفته است، فردا صبح حرکت کند که من رفتم. فَإِنَّنِی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى! همین استغنا بود که قیامهای مردمی را بهوجود آورد.
حماسه حسینی، مرتضی مطهری، جلد اول، صفحه ۱۷۲،
برداشت آزاد [اینجا]عزت نفس سیدالشهدا
+نوشته شده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۴:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
کوفه بعد از جنگهای صدر اسلام، به دستور عمربنخطاب توسط ارتش اسلام ساخته شد. از کوفیها و مردم عراق شجاعتر و سلحشورتر وجود نداشت. اما امویها شخصیت اسلامی را در میان مسلمین کشتند. با اینکه هجده هزار نفر با امام حسین بیعت کردند و دوازده هزار نامه نوشتند، اما به مجرد اینکه سر و کله پسر زیاد پیدا شد همه فرار کردند، چرا؟ چون ترسیدند. بیشک مردم کوفه از شیعیان علی بن ابیطالب(ع) بودند. همین کوفه بعد از مدت سه سال انقلاب کرد و پنج هزار نفر تواب سر قبر امام حسین رفتند و در آنجا عزاداری کردند، گریه کردند و به درگاه الهی از تقصیری که کرده بودند توبه کردند و گفتند: ما منتقم خون حسینیم!
مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد سوم، صفحه ۱۷۰، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
هر چند صباحی یکبار مسئله تغییر خط مطرح میشود که این خط به درد نمیخورد و باید خط لاتینی بهکار ببریم و کلمات خودمان را با حروف لاتین بنویسیم. حالا در اثر این تغییر چه به سر معارف و فرهنگ و تمدن و شخصیت و حماسه ملی ما میآید، این حسابها دیگر در کار نیست. ما آثار نفیسی داریم که در دنیا نظیر ندارد. مگر دنیا کتابی مثل مثنوی مولوی دارد؟ مگر دنیا کتابی مثل کتاب سعدی دارد؟ اینها در قالب همین خطوط گفته و نوشته شده است. صاد با سین فرق دارد. اگر شما این قالب را بردارید، صد سال دیگر اصلاً مثنوی را نمیشود خواند! ولی من نمیدانم چرا ما اینطور هستیم!؟
مرتضی مطهری، مجموعه آثار، جلد ۱۷، صفحه ۵۶، برداشت آزاد [
اینجا]
مولوی در بیان آیت الله خامنهایزبان فارسی در بیان آیت الله مدرّسزبان فارسی در بیان علّامه تهرانی
+نوشته شده در یکشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۹:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
روانشناسان میگویند: وقتی کاری به صورت عادت درآمد، شعور و آگاهی در آن کار از بین میرود و آن کار به صورت طبیعی انجام میشود؛ نه ارادی! اما فلاسفه معتقدند: عادت، آگاهی را به کمال میرساند. انسان که آگاهانه کاری را انجام میدهد گاهی توجه هم دارد، گاهی ندارد. بنابراین، عادت باعث میشود که انسان گاهی توجه به آگاهی نداشته باشد.
مرتضی مطهری، درسهای اسفار، جلد ۲، صفحه ۲۴۳، برداشت آزاد [
اینجا]
عادت طبیعت دوم استعادت دشمن اخلاق است
+نوشته شده در شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
شخصی میگفت، کسی از من پرسید: حافظ بیشتر دوست داری یا سعدی؟
گفتم: حافظ انسان را از هوش میبرد و سعدی به هوش میآورد.
مرتضی مطهری، درسهای اسفار، جلد ۶، صفحه ۳۱، برداشت آزاد [
اینجا]
استعداد شعرا
+نوشته شده در شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی