نکات

لا یعرف شیء شیئا الا بما هو فیه منه

حکماء در فلسفه قاعده‌ای دارند که می‌گویند:
هیچ موجودی به موجود دیگر معرفت پیدا نمی‌کند مگر اینکه چیزی از آن موجود در او باشد. من به اندازه‌ای می‌توانم خدا را بشناسم که خصوصیاتی از خدا در من وجود داشته باشد. البته... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ ... (شوری ۱۱)
شنیدستم که هر کوکب جهانی است/جداگانه زمین و آسمانی است [نظامی]
زمین در جنب این افلاک مینا/ چو خشخاشی بود در قعر دریا
تو خود بنگر کزین خشخاش چندی/ بسا که بر غرور خود بخندی [عطار]
لا يَعْرِفُ شَيْءٌ شَيْئًا إلاّ بِما هُوَ فيهِ مِنْهُ [اینجا]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در شنبه ۵ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۲ ب.ظ توسط اشرفی | 

منهومان لایشبعان

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
طالب علم و طالب دنيا دو گرسنه‌ای كه هرگز سير نمى‌شوند.
یاقوت حَمَوی در معجم الاُدباء از فقیه وَلْوالِجی نقل می‌کند که ابوریحان بیرونی در بستر مرگ بود. من به عیادتش رفتم. ابوریحان با همان حال مسئله‌ای پرسید. گفتم اکنون چه جای سوال است؟ گفت: جواب مسئله را بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانم و بمیرم؟ من جواب مسئله را گفتم و به سوی خانه برگشتم. در بین راه بودم که شیون از خانه‌اش برخاست. [اینجا]
وَ قَالَ عليه السلام: مَنْهُومَانِ لَا يَشْبَعَانِ؛ طَالِبُ عِلْمٍ، وَ طَالِبُ دُنْيَا [حکمت ۴۵۷]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۲ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی | 

ابوذر در حال احتضار بود

همسر یا دخترش؛ می‌گوید: من گریه می‌کردم. پدرم پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ گفتم: چرا گریه نکنم؟ تو در بیابان می‌میری و من تنها می‌مانم. حتی پارچه‌ای برای کفنت ندارم. فرمود: گریه نکن! پیغمبر این روزگار را به من خبر داده است. دخترم! وقتی مردم عبایم را روی بدنم بکش؛ مدتی صبر کن؛ کاروان شیعیان از اینجا عبور می‌کنند. آن‌ها سعادت دارند مرا کفن و دفن کنند. دختر ابوذر می‌گوید: پدرم از دنیا رفت. عبایش را روی بدنش کشیدم، تا دلم ‌می‌خواست برایش گریه کردم. در این هنگام کاروانی از شیعیان آمدند که به سوی عراق می‌رفتند. مرگ پدرم را به آن‌ها اعلام کردم. عبدالله بن مسعود و حُجربن عدی و مالک اشتر همراه با جوانان انصار از شترها پایین آمدند. خیمه‌ای نصب کردند، بدن پدرم را غسل دادند، کفن کردند و به خاک سپردند.
صاحب کتاب استیعاب می‌گوید ابوذر در حال احتضار با همسرش ام ذرّ سخن گفت. [اینجا]
صاحب تفسیر قمی می‌گوید ابوذر در حال احتضار با دخترش سخن گفت. [اینجا]
البته شیخ طوسی، علامه حلی، شیخ طبرسی، ابن شهر آشوب و اکثر بزرگان پیشین به تفسیر قمی اعتماد کرده‌اند اما آقا بزرگ تهرانی تمامی کتاب موجود را از علی بن ابراهیم نمی‌داند و محمد هادی معرفت انتساب این تفسیر را به علی ابن ابراهیم نمی‌پذیرند. [اینجا]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی | 

و عیناً عن البکاء من خوفک جامده

امام سجاد علیه السلام در مناجات‌ شاکین از چشمان مبارک خود نزد خدا شکایت می‌کند. عرض می‌کند خدایا چشمم از گریه خشک شد اما هنوز به مناظر شادی‌بخش دنیا نگاه می‌کند. چرا امام به خدا شکایت می‌کند؟ لابد زورش به نفسش نمی‌رسد. اگر می‌رسید که شکایت نمی‌کرد. اما از کدام نفس شکایت می‌کند؟ اگر می‌خواهید بدانید امام از کدام نفس شکایت می‌کند نامۀ مرحوم سید احمد کربلایی را بخوانید.
مرحوم کربلایی یک چشمش نابینا بود.
در نامه‌ای به شیخ محمد حسین غروی اصفهانی نوشت:
دوست دارم چشم دیگرم نیز کور شود تا جز جمال او چیزی نبینم.
چو جمال او بتابد چه بود جمال خوبان
که رخ چو آفتابش بکشد چراغ‌ها را
إِلٰهِى إِلَيْكَ أَشْكُو قَلْباً قاسِياً مَعَ الْوَسْواسِ مُتَقَلِّباً وَ بِالرَّيْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً وَ عَيْناً عَنِ الْبُكاءِ مِنْ خَوْفِكَ جامِدَةً وَ إِلىٰ ما تَسُرُّها طامِحَةً ...


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی | 

یا اباذر تعیش وحدک

پیغمبر فرمود: ابوذر! تو تنها زندگی می‌کنی، تنها می‌میری، تنها برانگیخته می‌شوی و تنها بهشت می‌روی!
عاشق شده‌ای ای دل سودات مبارک باد/از جا و مکان رستی آن جات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور/تا مُلک مَلک گویند تنهات مبارک باد
ای پیش‌روِ مردی امروز تو برخوردی/ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد/حلوا شده‌ای کلی حلوات مبارک باد
يَا أَبَا ذَرٍّ تَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ تُبْعَثُ وَحْدَكَ وَ تَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَحْدَكَ [تفسیر قمی]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۹:۵ ب.ظ توسط اشرفی | 

خالطوا الناس مخالطة

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
با مردم چنان معاشرت كنيد كه اگر بمیرید بر شما بگریند و اگر بمانید مشتاقتان باشند.
این سخن کسی است که دشمنانی هم‌چون ناکثین و قاسطین و مارقین دارد.
ناکثین که بزرگانشان طلحه و زبیر بودند عهد شکستند و جنگ جمل به راه انداختند.
قاسطین که معاویه و پیروانش بودند ستم کردند و جنگ صِفّین به راه انداختند.
مارقین از دین برگشتۀ خوارج نهروانی در جنگ صفین امام را به قبول حکمیت واداشتند اما وقتی ابوموسی فریب خورد حکمیت را گناه دانستند و از علی خواستند توبه کند!
خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ، وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ [حکمت ۱۰]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۳:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی | 

اتقوا ربکم

اتَّقُوا رَبَّكُمْ دو کلمه است؛ یکی اتَّقُوا یکی رَبَّكُمْ
اتَّقُوا قهر است؛ بنده را می‌راند. رَبَّكُمْ لطف است؛ بنده را می‌خواند.
خداوند می‌خواهد بنده‌اش در خوف و رجاء باشد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ...
کشف الاسرار و عدّﺓ الابرار، رشیدالدین میبدی، برداشت آزاد [اینجا]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی | 

مالک و ما مالک

هنگامى كه خبر مرگ مالك اشتر را به امیرالمؤمنین دادند حضرت فرمود: مالك، چه مالكى! اگر كوه بود، کوه بلندی بود؛ اگر صخره بود، صخرۀ محكمی بود. هيچ رونده‌اى نمی‌توانست به اوج آن قلّه برسد و هيچ پرنده‌اى نمی‌توانست بر فراز آن پرواز کند.
مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ! وَ اللهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً، وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لَا يَرْتَقِيهِ الْحَافِرُ وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ [اینجا]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۴:۳ ق.ظ توسط اشرفی | 

و انه هو اضحک و ابکی

اگر خنده است، خدا می‌خنداند؛ اگر گریه است، خدا می‌گریاند.
خدا می‌خنداند و می‌گریاند، تا بندگانش را به کمال برساند.
خدایا اگر این خنده و گریه از طرف توست، چرا من بی‌تابی می‌کنم؟
بی‌تابی‌هایم را ببخش...
خنده از لطفت حكايت مى‌كند/گريه از قهرت شكايت مى‌كند
اين دو پيغام مخالف در جهان/از يكى دلبر روايت مى‌كند
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكَى (نجم ۴۳)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۰ ق.ظ توسط اشرفی | 

خواب امام خمینی

امروز به روایتی که در پست قبل نوشتم فکر کردم و دوساعت خوابیدم. ثم ضرب بيده على لحيته! خواب دیدم در کلاس درس خارج امام خمینی شرکت کرده‌ام. خدا رحمتش کند. امام روایت را خواند اما ترجمه نکرد. رفقا خواستند ترجمه کند. امام تأمل کرد و چیزی نگفت.
برچسب‌ها: خواب
+نوشته شده در یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۴:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی | 

ثم ضرب بيده على لحيته

امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه خطبه می‌خواند. تعدادی از یارانش در جنگ صفین شهید شده‌اند. حضرت می‌فرماید: کجايند برادرانم؟ کجاست عمار بن ياسر؟ کجاست ذو الشّهادتين؟ کجاست ابن‌ تَيِّهان؟ آنگاه دست به محاسن شریف خود می‌زند و ممتد گریه می‌کند. این همان روایتی است که در ترجمه‌اش گفته‌اند: علی سیلی به صورت خود می‌زد!!
ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ عَلى لِحْيَتِهِ الشَّريفَةِ الْکَريمَةِ، فَأَطالَ الْبُکاءَ [خطبه ۱۸۲]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۶:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی | 

و اخذ برأس اخیه یجره الیه

حضرت موسی علی نبینا و آله و علیه السلام وقتی از کوه طور بازگشت دید قومش گوساله‌ پرست شده‌اند. به جای اینکه قومش را سرزنش کند برادرش هارون را سرزنش کرد. چون سرزنش زیبندۀ کسی است که انسان یقین به دوستی او داشته باشد. با کسی که دوستی برنمی‌تابد چه سرزنشی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سرزنش مایۀ دوستی است اما نادان را سرزنش نکنید که دشمنتان می‌شود!!
عتاب یار پری‌چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند
وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى‌ إِلى‌ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ...(اعراف ۱۵۰)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۹:۴ ب.ظ توسط اشرفی | 

الکتب بساتین العلماء

خواجه نصیرالدین طوسی مطالعه می‌کرد تا جواب مسئله را پیدا کند. وقتی به جواب می‌رسید چنان به وجد می‌آمد که می‌گفت: این الملوک و ابناء الملوک؟ پادشاهان کجایند؟ شاهزادگان کجایند؟ تا ببینند من چه لذتی می‌برم! سید محمد باقر حجت الاسلام شب عروسی حجله را فراموش کرد تا اذان صبح مطالعه کرد. عروس ناراحت شد خیال کرد آقا او را نمی‌خواهد. سید قسم خورد والله در مطالعه غرق شدم!!!
به چه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: اَلْكُتُبُ بَساتينُ الْعُلَماءِ [غُرَرُ الحِکَم]


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی | 

هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون

همه‌جور می‌توان زندگی کرد. باسواد می‌توان زندگی کرد، بی‌سواد هم می‌توان زندگی کرد. انسان می‌تواند در طول عمرش حتی یک جلد کتاب هم نخواند. بخواند یا نخواند، زندگی می‌گذرد. یکی سر در کتابخانه دارد تا با جستجو در کتاب‌ها صاحب این عالم را پیدا کند و در مقابلش سجده کند، یکی سر در سطل زباله دارد تا از درون آن ته‌مانده‌ای پیدا کند و بخورد. آیا این دو با هم برابرند؟
هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (زمر ۹)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۸:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی | 

و ما علی الرسول الا البلاغ

نفرین نکن علی جان! کوفیان دستشان نرسید تا دامنت را بگیرند. چنان اوج گرفتی که از دیده‌ها دور شدی! تو در آسمان و مردم در زمین! برای مردمی که الفبای منطق را نمی‌دانند عرفان می‌گویی؟ یادم آمد قصۀ اهل سبا! به پیغمبرشان می‌گفتند: ما به لهو و لاغ عادت کرده‌ایم. توان شنیدن سخنان شما را نداریم. می‌گفتند: ما مثل طوطی نقل و شکر شاد بودیم؛ اکنون با سخنان شما افسرده شدیم. می‌گفتند:
طوطی نقل و شکر بودیم ما
مرغ مرگ‌اندیش گشتیم از شما
علی جان! رهایشان کن تا آبرویت را نبرده‌اند. این مردمی که من می‌شناسم به زمینت می‌زنند. رها کن چنان‌که پیامبران کردند. بگذار در زندگی روزمرۀ خود بمانند.
وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِينُ (عنکبوت ۱۸)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۹:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی | 

ان جائکم فاسق بنبإ فتبینوا

سید حسین اسیر بود. قوی هیکل، ورزشکار، بذله‌گو، شوخ و قهقه‌زن! چنان می‌خندید که صدای خنده‌اش از دور شنیده می‌شد. تا اینکه صلیب سرخ نامه‌ای برایش آورد. در نامه نوشته بودند همسرت از دنیا رفت. سید حسین زمین خورد و از غصه خاموش شد. وقتی به ایران بازگشت ناگهان همسرش را دید که از شوق گریه می‌کرد. معلوم شد آن خبر دروغ را منافقین زیر نامه‌اش نوشته‌اند تا او را بشکنند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا... (حجرات ۹)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی | 

فسوف یاتی الله بقوم

خدا عذاب عهدشکنان را زیاد کند. اگر از اول همراه امام نمی‌شدند حضرت هم به فکر تشکیل حکومت اسلامی نمی‌افتاد. سال‌ها سرمایه‌های نظام را خوردند. تمام که شد بی‌غیرتانه پیمان شکستند و شکسته‌هایش را گردن امام انداختند. از امام که سهل است اگر از خدا هم برگردند ضرری به او نمی‌رسد. با امام بودن سعادت می‌خواهد.
... مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ... (مائده ۵۴)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی | 

و جعلنا من بین ایدیهم سدا

کفار نه از معجزه و استدلالى كه پيش روى آنهاست درس می‌گیرند نه از گذشتگانشان عبرت مى‌گيرند. همیشه در بن‌بست قرار دارند.
ابوجهل مى‌گفت: اگر محمد را ببینم او را می‌کشم.
مردم قریش پیغمبر را می‌دیدند.
به ابوجهل می‌گفتند: این محمد است.
ابوجهل مى‌گفت: من نمی‌بینم.
خداوند می‌فرماید: پیش رویشان سدی قرار دادیم و پشت سرشان سدی تا چیزی را نبینند.
وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ (یس ۹)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۹:۱ ب.ظ توسط اشرفی | 

لایستوی منکم من انفق قبل الفتح و قاتل

قبل از فتح مکه اسلام ضعیف بود و دشمن زیاد داشت به همین علت انفاق و جهاد کار سختی بود اما بعد از فتح مکه اسلام قوی شد. حالا دیگر مسلمان شدن و انفاق کردن و جهاد کردن کار سختی نبود. خداوند می‌فرماید کسانی که قبل از فتح مکه انفاق کردند و جهاد کردند، برترند.
...لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قَاتَلَ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قَاتَلُوا ۚ ... (حدید ۱۰)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۶:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی | 

و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم

هر مصیبتی که به سرتان می‌آید خودتان می‌آورید.
این آیه را یزید در مجلس کوفه برای امام سجاد خواند تا حضرت را سرزنش کند. امام سجاد علیه السلام فرمود: این آیه در بارۀ ما نیست. خداوند در بارۀ ما می‌فرماید: آنچه به شما می‌رسد تقدیر خداست. برای از دست دادنش ناراحت نشوید و برای به‌دست آوردنش شادمان نگردید.
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا... (حدید ۲۲)
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَ لَاتَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ... (حدید ۲۳)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۴:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی | 

و اعتصموا بحبل الله

این آیه در بارۀ دو قبیلۀ اوس و خزرج نازل شد که صدسال با هم دشمنی داشتند. با ظهور اسلام مسلمان شدند و الفت بینشان برقرار شد. متحد کردن قبایل عرب چنان دشوار بود که ابن خلدون در مقدمۀ کتاب تاریخش می‌گوید: پیغمبر دوتا معجزه بیشتر نداشت. یکی قرآن، یکی متحد کردن اقوام عرب!
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لاتَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ... (آل عمران ۱۰۳)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۱:۴ ب.ظ توسط اشرفی | 

امام جعفر صادق و جعفر کذاب

امام جعفر صادق فرزند امام محمد باقر است. صداقت پیشه کرد، امام جعفر صادق شد. جعفر کذاب فرزند امام هادی علیه السلام است. پس از شهادت برادرش امام حسن عسکری به دروغ ادعای امامت کرد، جعفر کذاب شد.
کس ندیدم گم شود از ره راست


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی | 

شب میلاد پیامبر است

صلی الله علیه و آله و سلّم
میلاد پیامبر ارهاصات پیامبر را تداعی می‌کند.
ارهاص حضرت موسی نجات از دریا بود.
ارهاص حضرت عیسی سخن گفتن در گهواره بود.
در ارهاصات پیغمبر کنگِره‌‌های طاق کسری می‌شکند و آتشکدۀ هزار سالۀ فارس خاموش می‌شود تا مردم برای پذیرش ادعای نبوت آماده شوند.
یا رسول الله! توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۴:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی | 

و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد

خداوند برای قوم موسی غذای پاکیزۀ منّ و سلوی فرستاد تا بخورند اما این قوم یهود گفتند ما سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز می‌خواهیم.
در میان قوم موسی چند کس
بی‌ادب گفتند کو سیر و عدس
خداوند عذابشان کرد و ذلیل شدند.
خدایا بر عذابشان بیفزا که پیغمبر فرمود هیچ جمعیتی به اندازۀ یهودی‌ها اذیتم نکردند.
وَ اِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمّا تُنْبِتُ الْاَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها... (بقره ۶۱)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱:۳۷ ب.ظ توسط اشرفی | 

و لاتهنوا و لاتحزنوا

یکی از آیاتی که در اسارت آرامم می‌کرد این بود که خداوند می‌فرماید:
اگر مؤمنید سستی نکید و اندوهگین نباشید که شما برترید.
وَ لَاتَهِنُوا وَ لَاتَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
در نشانه‌های مؤمنین می‌فرماید:
کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردند، در ایمانشان شک نکردند و با مال و جان در راه خدا جهاد کردند. اینجا بود که احساس می‌کردم خدا با ما حرف می‌زند. هم ایمان آوردیم هم جهاد کردیم. چرا سستی کنیم و اندوهگین باشیم؟
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ..


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۲:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی | 

دنیا دار مکافات است

مردم این روزگار سخت از مکافات می‌ترسند. به همین دلیل وقتی با آن مواجه می‌شوند انکار می‌کنند. نه زلزله، نه سیل، نه بیماری، نه مرگ و میر، نه آتش‌سوزی، هیچ‌کدام را مکافات نمی‌دانند با اینکه ممکن است انسان به مجازاتی مانند نیش یک زنبور مبتلا شود.
مرحوم محمدتقی بهلول گنابادی در کتاب خاطرات سیاسی‌اش می‌نویسد:
همسرم از دنیا رفت. در مسجد اعلام کردم، مردم! همسرم به رحمت خدا رفته است. من آمادگی دارم از بچه‌هایی که مادرشان در مزرعه کار می‌کنند نگه‌داری کنم. مدتی به این کار مشغول بودم. روزی زنی فرزندش را آورد تا نگه‌دارم. چون خسته بودم، قبول نکردم. او رفت و من خوابیدم. ناگهان با نیش زنبور از خواب پریدم. فهمیدم مجازات است. در جستجوی آن زن رفتم و فرزندش گرفتم.
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۶:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی | 

ذرهم فی خوضهم یلعبون

یهودیان قدر خدا را ندانستند. وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ به پیغمبر می‌گفتند اصلا خدا چیزی بر ما نازل نکرده است. خداوند به پیغمبر فرمود به آن‌ها بگو تورات را چه کسی بر موسی نازل کرد؟ توراتی که به شما و پدرانتان آموخت آنچه نمی‌دانستید.
پیغمبرم! بیش از این با آن‌ها احتجاج نکن؛ بگو تورات را خدا فرستاد و رهایشان کن تا در باطل خود فرو روند.
قُلِ اللهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ (انعام ۹۱)


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در یکشنبه ۹ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۲:۲ ب.ظ توسط اشرفی | 

علی شاهد ندارد

زره امام در کوفه گم می‌شود. آن را در دست مردی ذمّی می‌بیند. مسیحی یا یهودی! حضرت شکایت می‌کند اما شاهد ندارد. قاضی به نفع مرد ذمی حکم می‌کند. وجدان مرد بیدار می‌شود. می‌گوید: این زره علی‌بن ابیطالب است که در صِفّین از دست مبارکش افتاد. اسلام می‌آورد و امام زره را به او می‌بخشد. علی جان وجدان‌های خفته را بیدار کن!
الکامل فی التاریخ، ابن عثیر، جلد ۳، صفحه ۴۰۳، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۷ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۲:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی | 

بلوغ، تکلیف، حقوق و تشریف

به سن بلوغ سن تکلیف می‌گوییم تا بالغ متوجه تکلیف خود شود. کسانی به غلط گفته‌اند به جای سن تکلیف بگوییم سن حقوق! چون بالغ به سنی رسیده‌ است که باید حقوقش را مطالبه کند. اما مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملكی تبریزی در كتاب شریف المراقبات می‌فرمایند بالغ به سن تشریف رسیده‌اند. روزه تکلیف نیست تشریف است. وقتی می‌گوییم سن حقوق، یعنی طلبکار و ناسازگار و جنجالی اما وقتی می‌گوییم سن تشریف، یعنی عزیز و محترم و مکرم!
الصّوم لیس تكلیفاً بل تشریف


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در پنجشنبه ۶ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۱۰:۵۷ ب.ظ توسط اشرفی | 

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهِ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ عَلِيًّا وَ أَوْلَادَهُ الْمَعْصُومِينَ حُجَجُ اللهِ
وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ
وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا
وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُور...


برچسب‌ها: پادکست

+نوشته شده در چهارشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۴ ساعت ۵:۵۱ ق.ظ توسط اشرفی | 

مطالب جديد
مطالب قديمی‌