دلم که میگیرد مجیر باز میکنم
سُبْحَانَكَ يَا اللهُ تَعَالَيْتَ يَا رَحْمَانُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ
کمکم گناهانم از ذهنم عبور میکند
گناهانی که ریشه در شرک دارد
شرک، شرک، شرک
دانههای مروارید اشکهایم را به نخ میکشم
وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم
شروع میکنم به استغفار
أَسْتَغْفِرُٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
اما مگر معصیتهای من با یک دور تسبیح پاک میشود؟
تا نگاهم کردی گناه کردم
گفتی توبه کن نکردم گفته بودی شما را نیافریدم مگر برای عبادت
اما من گناه کردم
باز هم روزیام را نبریدی
خندیدم و شکر نگفتم
سالم بودم و سجده نکردم
از تو شکایت کردم
باز نگاهم کردی و خندیدی
ناشکرتر از من نیافریدی نه؟
مولای من! معصیتهایم بسیار است
اما تو آن بخشندۀ مهربانی
جز تو چه کسی میتواند مرا ببخشد؟
الهی!
دردهایی هست که نمیتوان گفت جز با تو
اشکهایی که نمیتوان ریخت جز با تو
زخمهایی که نمیتوان مداوا کرد جز با تو
تنهاییهایی که نمیتوان پر کرد جز با تو
درهایی که نمیتوان گشود جز با تو
سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ...
کمکم گناهانم از ذهنم عبور میکند
گناهانی که ریشه در شرک دارد
شرک، شرک، شرک
دانههای مروارید اشکهایم را به نخ میکشم
وقتی به صد و یکی رسید نخ را گره میزنم
شروع میکنم به استغفار
أَسْتَغْفِرُٱللهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
اما مگر معصیتهای من با یک دور تسبیح پاک میشود؟
تا نگاهم کردی گناه کردم
گفتی توبه کن نکردم گفته بودی شما را نیافریدم مگر برای عبادت
اما من گناه کردم
باز هم روزیام را نبریدی
خندیدم و شکر نگفتم
سالم بودم و سجده نکردم
از تو شکایت کردم
باز نگاهم کردی و خندیدی
ناشکرتر از من نیافریدی نه؟
مولای من! معصیتهایم بسیار است
اما تو آن بخشندۀ مهربانی
جز تو چه کسی میتواند مرا ببخشد؟
الهی!
دردهایی هست که نمیتوان گفت جز با تو
اشکهایی که نمیتوان ریخت جز با تو
زخمهایی که نمیتوان مداوا کرد جز با تو
تنهاییهایی که نمیتوان پر کرد جز با تو
درهایی که نمیتوان گشود جز با تو
سُبْحَانَكَ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ...
برچسبها: پادکست
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی