تقریباً از ۱۰ ـ ۱۱ سالگی، زندگی من فقط روی مطالعه متمرکز شد. دوستانم بهشوخی میگفتند زندگی زرشناس، کتاب و تیتاپ است! اصولا من حال و حوصله زندگی عینی را ندارم. رانندگی بلد نیستم و در خانه باید خیلی تحت فشار قرار بگیرم تا یک چای ساده درست کنم! [
اینجا]
این قدر درس بخوان تا بیفتی
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
بعد از شهادت علی(ع) بود که زنی نزد معاویه رفت و با او مشاجره کرد. معاویه به امام نفرین کرد و گفت او به شما یاد داد در مقابل حاکم اینجور حرف بزنید؛ والا تو جرأت نمیکردی! البته معاویه این سنّت را در میان قوم خود نهاد؛ به آنها یاد داد که نه تنها با او بلکه با دیگران چنین سخن نگویند.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۱۷، برداشت آزاد
بدون لکنت زبان
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی
در نامهای به مالک اشتر فرمود: بارها از رسول اکرم شنیدم که فرمود: در جامعهای که ضعیفان نتوانند بدون لکنت زبان حق خود را از قویترها بگیرند، آن جامعه پاک و مطلوب نخواهد بود. لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع [
اینجا]
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۱۲، برداشت آزاد
او میگوید: غیرُ مرّة؛
یعنی نه یک بار! متن میگوید: غَيْرِ مَوْطِن؛ یعنی نه یک جا!
مشاجره با معاویه
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۹ ق.ظ توسط اشرفی
از گفتن سخن حق يا مشورت عادلانه، خوددارى نکنيد. فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ [
اینجا]
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۱۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۴ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
امام علی(ع) میفرماید: شما یادتان باشد که قبل از پیامبر چگونه بودید و بعد از پیامبر چگونه شدید. این حرفِ علی(ع) سی سال بعد از رحلت پیامبر اکرم است. به اعراب میگوید: نگاه نکنید امروز خاورمیانه را فتح کردید، خصومتهای قبلی را کنار گذاشتید، ثروتمند شدید، خانه و زمین و نخلستان دارید. به یاد روزی باشید که آب آشامیدنی شما متعفّن بود. هم از محیط جغرافیایی آنان سخن میگوید که فوق العاده کثیف و پلید و ناگوار بود، هم از محیط اجتماعی آنان که در وضع بد فرهنگی زندگی میکردند. بِأَرْضٍ عَالِمُهَا مُلْجَمٌ وَ جَاهِلُهَا مُكْرَمٌ به دهن دانایان لجام زده بودند و نادانان بر صدر، عزیز بودند. [
اینجا]
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۰۸، برداشت آزاد
ابن خلدون در مقدمه بر تاریخ خودش میگوید: پیامبر اسلام دوتا معجزه بیشتر نداشت؛ یکی قرآن و دیگری متّحد کردن اقوام عرب! [
اینجا]
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی
آدمیزاده طرفه معجونی است/کز فرشته سرشته و ز حیوان
گر کند میل این بود کم از این/ور کند میل آن شود به از آن [
شیخ بهایی]
شاید دلیل "کم از این" و "به از آن" این باشد که انسان سرمایهای را از دست داده؛ بخلاف حیوان! یا تلاشی کرده؛ بخلاف فرشتگان!
ثواب غسل و مقام فرشتگان
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۴ ب.ظ توسط اشرفی
امام علی(ع) فرمود: قرآن صامت است. خودش حرف نمیزند؛ کسی باید آن را به حرف بیاورد. فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ ؛ وقتی من کتاب قبض و بسط را نوشتم، کسی در جوابم کتاب شریعت صامت را نوشت که فلانی گفته قرآن صامت است و این مجوعۀ تمام ضلالتهای مغرب زمین است! این حرف من نیست حرف علی(ع) است. برای به زبان آوردن قران خیلی چیزهای دیگر را باید در میان آورد. [
اینجا]
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۰۷، برداشت آزاد
قرآن حمّال ذووجوه استشریعت صامت
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۸ ب.ظ توسط اشرفی
وقتی امام علی(ع) ابن عباس را برای مناظره با خوارج فرستاد، به او فرمود: به وسیلۀ قرآن با آنها استدلال نکن! چون قرآن ذووجوه است؛ تقولُ و یقولون! به تاریخ پیامبر استدلال کن؛ یعنی با مسائل جزئیِ مشخصِ خاص! بگو پیامبر اینجا چنین فرمودند و آنچا چنان کردند. این از سخنان مهمی است که حتّی آقای نصر حامد ابوزید در آثار خود بارها ذکر کرده است که قرآن حمّال ذووجوه است. [
اینجا]
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۰۵، برداشت آزاد
قرآن صامت استآن است جوابش که جوابش ندهی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
قطب زاده گفت: در تلویزیون دو نفر را بیشتر راه نمیدهیم؛ آیتالله طالقانی و امام خمینی! [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
ملّامحسن فیض کاشانی، داماد ملّاصدرای شیرازی بود. فقیه بود، عارف بود، شاعر بود، محدّث بود، مفسّر بود و در همۀ این زمینهها کتابهای بسیار عالی و درجه یک نوشته است. فتوایش این است که موسیقی به خودی خود حرام نیست. میگوید: حرمت موسیقی به سبب آن است که عموما در دوران گذشته موسیقی در دربار شاهان با انواع مفاسد نواخته میشد.
این دو انبازند مطرب با شراب/ این به آن و آن به این دارد شتاب [
مولوی]
به همین سبب موسیقی حرام شده است. لذا فیض کاشانی میگوید: اگر کسی موسیقی را از این آلودگیها دور نگه دارد حرَجی بر او نیست. حتی صاحب کتاب قصص العلما نوشته است فیض کاشانی باغی داشت، سحرها وقتی برای نماز برمیخاست کنیزی برایش موسیقی مینواخت تا نماز بخواند.
سروش، سیری در کیمیای سعادت، جلسه پنجم، دقیقه ۰۷:۰۵، برداشت آزاد
پناه بر خدا از نسبت ناروا !
موسیقی در تصوف و عرفان
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۸ ب.ظ توسط اشرفی
اسم خواندی رو مسمّی را بجو/مَه به بالا دان نه اندر آب جو [
مولوی]
ذکر خدا، به معنای رسیدن به خدا و دیدن او نیست. این سخنِ مه به بالا دان نه اندر آب جو، خیلی نزدیک است به سخن بودا که گفت وقتی من با انگشتم ماه را در آسمان به شما نشان میدهم، شما باید به ماه نگاه کنید نه به انگشت من! غزّالی میگوید نهایت معرفت، رؤیت است. ما باید خدا را ببینیم؛ هم در این دنیا و هم در آن دنیا! البته در روایت اهل سنّت است که همه در قیامت خدا را میبینند. شیعیان این روایت را قبول ندارند. غزالی میگوید ما نگفتیم به چشم سر؛ این چشم برای دیدن اجسام است. مگر شما در خواب چیزی را نمیبینید؟ با کدام چشم میبینید؟ غزالی در همان فصل اول کتاب میگوید شما فکر نکنید که پیغمبر از جبرئیل چیزهایی را میشنید. نه؛ پیغمبر اینها را میدید. تجلّی خدا بر چشم آدمیان نیست؛ بر روح آدمیان است. داستان ابراهیم در بارۀ چگونه زنده کردن مردگان و رستاخیز هم همین است. البته غزالی روایتی دارد که خداوند بر همۀ مردم به نحو عام تجلی میکند امّا بر ابوبکر بطور خاص!
سروش، سیری در کیمیای سعادت، جلسه پنجم، ساعت ۰۱:۱۹:۳۳، برداشت آزاد
گرچه هزار است اسم هست مسمّی یکی/دیده ز اسما بدوز عین مسمّی طلب [
وحشی]
مرغ بر بالا پران و سایهاششناخت ذات خدا
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
از زمان آل بویه شیعیان به خود آمدند. کتاب "اعتقادات" شیخ صدوق و "استبصار" شیخ طوسی در همان موقع نوشته شد. شیخ صدوق در "اعتقادات" میگوید: من این کتاب را مینویسم برای اینکه تعداد زیادی از شیعیان به خاطر حرفها و کارهای ما سنّی شدهاند. شیخ طوسی در ابتدای کتاب "استبصار" میگوید: من این کتاب را مینویسم چون اختلاف روایات به قدری است که برخی از شیعیان سنّی شدهاند. شیخ صدوق چه کرد؟ ارتودوکسی شیعه را بنا کرد. در آنجاست که میگوید: ما قائل به تحریف قرآن نیستیم. قبل از او دوران پیرارتودکسی بود؛ یعنی همه چیز سیّال بود. وقتی آمدند و نشستند و اعتقادات شیعه را نوشتند، اینها را صاف کردند و در یک مجموعۀ معقولی گنجاندند.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، ساعت ۰۱:۲۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۴۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴ ق.ظ توسط اشرفی
زهرا مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(ره) نقل میکند:
تابستان حدود چهل سال پیش در قم ساکن بودیم. در چله تابستان ماه مبارک رمضان شروع شد و خواهر بزرگم که خیلی ضعیف و لاغر بود، نه ساله شد و باید روزه میگرفت. او پس از افطار کردن اولین روزهاش به آقا گفت: من فردا روزه نمیگیرم. آقا دنبال یکی از دوستانشان فرستادند و گفتند: امشب اینها را به تهران برسانید؛ و ما دیروقت به تهران رسیدیم. بعد آقا گفته بودند: من دیدم این بچه نمیتواند روزه بگیرد. میخورد و اهمیت روزه برایش از بین میرود. [
اینجا]
مسأله ۱۷۱۵ مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد. ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است [
امام خمینی]
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
دومین خلیفۀ اموی بود. سه سال و هشت ماه حکومت کرد. در این مدت به سه جنایت مهم دست زد. در سال ۶۱ واقعه کربلا، سال ۶۳ واقعه حره و سال ۶۴ به مکه حمله کرد. در ۳۸ سالگی مرد. در دمشق دفنن شد. عباسیان قبرش را نبش کردند.
علت مرگ یزید
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
حکایتی در انجیل است که شرح بسیاری بر آن نوشتهاند. عیسی(ع) به منزل کسی رفت. در آن منزل دو خانم حضور داشتند که اسم هر دو مریم بود. یکی از آنان برمیخیزد تا از عیسی(ع) پذیرایی کند، دیگری در حضور حضرت مینشیند. خانمی که برای پذیرایی برخاسته بود از حضرت خواست تا به خانم دیگر فرمان دهد با او همکاری کند. حضرت فرمود: نه؛ کار ایشان از کار تو بهتر است. گاهی عبادت نشستن در کنار عیسی(ع) از هر عبادتی بهتر است. او در نزد عیسی در بهترین حالتِ عبادت بود چون حقیقتِ عبادت حضور است. حضور نزد خداوند. شما همۀ نردبانها را طی میکنید که نزد او برسید خودِ نردبان که مراد نیست. سعدی گفت:
قدح چون دور من گردد به هشیاران مجلس ده/مرا بگذار تا حیران بمانم چشم بر ساقی
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۵۵:۳۵، برداشت آزاد
زیارت آيت اللّه قاضىگفتم به تکلّف دو سه روزی بنشیناوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی
چند شبها خواب را گشتی اسیر/یک شبی برخیز و دولت را بگیر
چند خوردی چرب و شیرین از طعام/ امتحان کن چند روزی در صیام
من اینجا میخواهم رازی را برای شما فاش کنم. این دو بیتی که خواندم به نام مولوی هست اما از آن مولوی نیست. تا دورۀ قاجاریه در مثنوی وجود نداشت. در مرحوم مرحوم وصال شیرازی سه بار مثنوی را نوشت. این ابیات در نسخۀ ایشان پیدا میشود که به احتمال قوی خودش اضافه کرده اما چنان خوش نشسته که همه گمان میکنند از مولوی است.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۴۸:۰۰، برداشت آزاد
این دهان بستی دهانی باز شد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۹ ق.ظ توسط اشرفی
در انجیل است که حضرت عیسی فرمودند: فکر گناه هم نکنید. چون اگر آتش خانهای را نسوزاند، دود میزند.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۴۶:۱۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۱۸ ق.ظ توسط اشرفی
عنوان سخن من، ماه رمضان در آینۀ هنر است. غرضم از هنر شعر است. مولوی و حافظ برخورد متفاوتی با روزه داشتند. و این تفاوت البته دلالتی بر ضعف و قوت ایمان کسی ندارد بلکه علامت سایکولوژی افراد است. یکی با روزه و یگری با نماز خوش است. و این مهم است که آدمی آن مقدار که فرائض است انجام دهد اما جایی که میخواهد فراتر از فرائض برود ببیند کدامیک از عبادات به او بهجت میبخشد و از او لذت میبرد. تنها هم نماز و روزه نیست. هر عبادتی؛ حافظ به سحرخیزی علاقه داشت. در بارۀ روزه میگوید:
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل/صحبتش موهبتی دان و شدن انعامی [
اینجا]
اما مولوی از روزه و غذا نخوردن و ریاضت بیشتر لذت میبرد. وقتی همسرش میگفت در خانه چیزی نداریم؛ میگفت: خانۀ ما مثل خانۀ انبیاء شده است.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۳۰:۰۰، برداشت آزاد
هر که کاه و جو خورد قربان شودمن سر نخورم که سر گران استلذّت موسیقی و سماع
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۶ ق.ظ توسط اشرفی
عبدالعلی بازرگان در کتاب سیر تحوّل قرآن، نکتۀ نیکویی دارد؛ میگوید: زکات در صدر عبادات است. زکات به معنای پاکی و شستن و دل کندن است. گذشتن از چیزی که دوست دارید. لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ؛ یکی از مصادیق زکات همین روزه گرفتن است.
مسلّم کسی را بود روزه داشت/که درماندهای را دهد نان چاشت
وگرنه چه لازم که سعیی بری/ز خود بازگیری و هم خود خوری؟ [
سعدی]
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۲۵:۲۰، برداشت آزاد
ده زکات روی خوب ای خوب رو
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
علمهای اهل دل حمّالشان/ علمهای اهل تن اَحمالشان
علم اگر بر دل زند یاری شود/علم اگر بر تن زند باری شود [
مولوی]
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۲۲:۲۴، برداشت آزاد
مخالفت با ماشینیسممعنای تکلیف
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۵ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۸ ق.ظ توسط اشرفی
مرغ بر بالا پران و سایهاش/میدود بر خاک، پرّان مرغوش
ابلهی صیاد آن سایه شود/میدود چندانک بیمایه شود [
مولوی]
ره نبرده هیچ در مقصود خویش/سعی ضایع رنج باطل پای ریش [
مولوی]
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۱۹:۲۰، برداشت آزاد
تمثیل غار
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی
بیرون آمدن پیامبر از غار برای من یادآور تمثیل غار است. در فلسفۀ افلاطون تمثیلی وجود دارد به نام تمثیل غار؛ میگوید غاری را تصور کنید که آدمیان در آن رو به دیوار و پشت به در نشستهاند. سایۀ رهگذران بیرون از غار روی دیوار غار نمایان میشود و غارنشینان همواره سایهای از حقیقت را میبینند. تا اینکه یکی از آنان بیرون میآید و واقعیت را میبیند. پیامبران در واقع چنین کسانی بودند. پیامبر از غار حقایق بیرون رفت چشم مبارکش به حقیقت افتاد آنگاه به سوی ما غارنشینان برگشت تا فرمان دهد که برخیزید از غار بیرون آیید و به حقیقت برسید. اما منکران انکار کردند و گفتند ما با همین حرفهای لغو و لاغ و شوخی دلخوشیم.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۱۶:۱۸، برداشت آزاد
شکار سایهطوطی نقل و شکر بودیم ما
+نوشته شده در سه شنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵ ق.ظ توسط اشرفی
پیامبر ماهها و سالها در مکه به غار حرا از جبل النور میرفت. و در آنجا به شیوۀ خاصّی خداوند را عبادت میکرد و روزه میگرفت که ما زیاد خبر نداریم. این خلوت کردنها نتیجه داد و ناگهان در ماه رمضان آنهم در خواب! ملَک بر ایشان ظاهر شد. فرمود خوابیده بودم که ملَک بر من ظاهر شد. و آیات ابتدایی سورۀ علق را خواند و من از خواب بیدار شدم و از غار بیرون آمدم. از غار بیرون آمدن پیامبر برای من به یادآور تمثیل غار افلاطون است.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۱۳:۴۷، برداشت آزاد
بخوان به نام پرورگارت
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
مرحوم
سیدعلی قاضی طباطبایی، استاد مرحوم علامه طباطبایی بود. نقل است که مرحوم قاضی میگفت: در بهشتی که نماز نیست، چه لذّتی ببریم؟
همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم/همه شراب تو نوشم چو لب فراز کنم
حرام دارم با مردمان سخن گفتن/و چون حدیث تو آید سخن دراز کنم
هزار گونه بلنگم به هر رهم که برند/رهی که آن به سوی تو است ترک تاز کنم [
مولوی]
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۰۹:۴۵، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۰ ب.ظ توسط اشرفی
در قرآن یک مورد در باب روزه سخن رفته است، خداوند میکوشد همین یک مورد را هرچه سهلتر کند. بعد از اینکه فرمود روزه بر شما واجب شد، بلافاصله میفرماید: اگر کسی مریض بود یا مسافر بود فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ و اگر برای کسی طاقتفرسا بود به اندازۀ یک طعامِ مسکین، فدیه بدهید. خدا برای شما آسانی میخواهد. البته روزه یک رنج متعارفی دارد؛ یک خلاف عادت است اما نه تا جایی که شخص به مشقّت بیفتد. عبادت باید شادیآور باشد.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۰۸:۰۰، برداشت آزاد
لذّت موسیقی و سماعآدم نازک نارنجی انسان نیستيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۹ ب.ظ توسط اشرفی
هست حیوانی که نامش
اُشغُر [جوجهتیغی] است/او به زخم چوب زفت و
لَمتُر است
تا که چوبش میزنی به میشود/او به زخم چوب فربه میشود
نفس مؤمن اشغری آمد یقین/کو به زخم رنج زفت است و سمین
زین سبب بر انبیا رنج و شکست/از همه خلق جهان افزونتر است [
مولوی]
جوجهتیغی چوب میخورد چاق میشود. نفس آدمی همان حیوان است. وقتی چوب میخورد روحش چاق میشود. مفاد کلام امیرالمؤمنین است که فرمود از بدنتان بگیرید و خرج روحتان کنید. بنابراین فلسفۀ عبادت و روزه و بلاکشیها، مبارزه با تنپروری است.
سروش، ماه رمضان در آینۀ هنر، دقیقه ۰۴:۴۸، برداشت آزاد
دعوت به مهمانی خداباد تند است و چراغم ابتریخذوا من اجسادکماین دهان بستی دهانی باز شد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
نخستین نسخۀ جمعآوریشدۀ قرآن که پس از درگذشت پیامبر(ص)، توسط امام علی(ع) آماده شد. این مصحف امروزه در دسترس نیست و بنابر روایات، به دستخط امام علی(ع) و بر اساس ترتیب نزول سورهها گردآوری شده بود. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
بعضی از مستشرقین میگفتند مسلمانان قرآن را به تدریج ساختند. خوشبختانه اخیرا چند اکتشاف صورت گرفته است که پنبۀ آنان را رشته میکند. اکتشاف اول قرآنی است که در یکی از مساجد یمن پیدا شد و متعلق به قرن اول است. دوم قرآنی است که در آلمان پیدا شد. سوم قرآنی است که در کتابخانۀ دانشگاه بیرمنگام انگلستان پیدا شد. شیمیستها تاریخ اینها را با کربن ۱۴ مشخص کردهاند. البته
تعیین سن آثار تاریخی با کربن ۱۴، بعلاوه - منهای ۳۰ - ۴۰ سال خطای اندازهگیری دارد. در این قرآن خطای اندازهگیری، بعضی از اینها را به قبل از زمان پیامبر میبرد. به همین سبب اکتشافاتی که در یمن و آلمان و انگلستان صورت گرفت نشان میدهد قرآنی که در دست ما قرار دارد، بیش از ۹۹ درصد قابل اطمینان است. این غیر از سرنوشتی است که تورات و انجیل داشت چون خود یهودیان و مسیحیان میگویند به هیچکدام از آنها چنین وثوق و اطمینانی نیست.
سروش، قرآن چگونه پدید آمد؟ دقیقه ۰۶:۱۷، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
راویان قرآن با یکدیگر اختلافاتی هم در قرائت داشتند. حافظ میگوید:
عشقت رسد به فریاد ور خود بسان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی با چهارده روایت
قرآن ۷ راوی و ۱۴ روایت داشت که هر راوی دو جور قرائت داشت. البته همان اختلافات هم کمتر از یک درصد است. مثل ملک یومدین یا مالک یوم الدین؛ تا میرسیم به سال ۱۹۲۴ که سال الغاء خلافت عثمانی است. اینجا بود که آتاتورک، سلطان عبدالحمید را بیرون کرد. و اولین قرآن تک روایتی چاپ شد. اکنون ۹۰ سال است که فقط یک روایت حفص از عاصم است که به فرمان ملک فؤاد در مصر نوشته شد.
سروش، قرآن چگونه پدید آمد؟ دقیقه ۰۴:۰۲، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
تا قرن سوم و چهارم که میرسیم، اختلاف بر سر بعضی از آیات قرآن هنوز برقرار است که پارهای از آیات چگونه خوانده میشود؟ ولی عربها چون فرهنگ نوشتاری نداشتند، فرهنگ گفتاری در آنها قوی بود. مثلا اینهمه شعر که از جاهلیت و ماقبل اسلام به ما رسیده مکتوب نبود؛ دیوان وجود نداشت؛ هر شاعری یک راوی داشت؛ یعنی یک نفر بود که اشعار آن شاعر را حفظ کرده بود، اینجا و آنجا میرفت و اشعار آن شاعر را میخواند. در مورد قرآن هم همین اتفاق افتاد یعنی راویان و حافظان بسیاری بودند که قرآن را سینه به سینه و نسل به نسل به دیگران میرساندند. مخصوصا که مسلمانها مکلّف بودند به مناسبتهای مختلف آیات و سورههایی از قزآن را در نمازهایشان بخوانند. از زمان عثمان به بعد قرآن به صورت مکتوب و مدوّن درآمد.
سروش، قرآن چگونه پدید آمد؟ دقیقه ۰۲:۳۴، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
قرآن را تقریبا ۲۰ سال بعد از پیامبر و در زمان عثمان جمعآوری کردند که به مصحف عثمان مشهور شد. عثمان ۵ -۶ نسخه از قرآن را تهیّه کرد و به چند شهر بزرگ مثل مدینه و بصره و کوفه فرستاد و قرآنهای دیگر یا اجزای دیگری را که در دست مردم بود، سوزاند؛ تا یک مصحف بیشتر در میان مردم نباشد؛ که به قرآن امام مشهور شد. یعنی قرآنی که به اصطلاح الگو و معیار است. این قرآن در میان مسلمانها بود اما قرآنهای دیگری هم اینجا و آنجا وجود داشت چون کاتبان وحی، اینها را برای خودشان جمعآوری کرده بودند. مثلا ابوموسای اشعری جزو کتّاب وحی بود که یک قرآن خودش داشت. یا زید بن ثابت و امام علی(ع)؛ که بعضی قرآنشان را برای تهیه نسخه نهایی به عثمان دادند، بعضی هم ندادند. میگویند حضرت علی(ع) و ابوموسای اشعری قرآنشان را برای خود نگه داشتند.
سروش، قرآن چگونه پدید آمد؟ دقیقه ۰۱:۱۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
سوال این است که اولین قرآن مکتوب چند سال بعد از پیامبر پدید آمد؟ و با توجه به نبودن فرهنگ نوشتاری چه اطمینانی به صحت و درستی اولین قرآن مکتوب است؟ این یک بحث بسیار مشروحی مخصوصا میان مستشرقین است. عمدتا اهل تسنن میگویند در زمان پیغمبر قرآن را روی هر چیزی که میتوانستند بنویسند، از قبیل پارچه و استخوان شتر یا هر چبز دیگر نوشتند؛ اما مدوّن نشد. چون آن زمان در عربستان کاغذ نبود. کاغذ حدود ۱۵۰ سال بعد، از طریق تماسی که مسلمانها با چینیها داشتند وارد عالم اسلام شد و کتابنویسی آغاز شد.
سروش، قرآن چگونه پدید آمد؟ دقیقه ۰۱:۰۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی
برای منافقانی که مؤمنین را مسخره میکنند،
اگر هفتاد بار طلب آمرزش كنى،
خداوند هرگز آنان را نخواهد آمرزيد. (
توبه ۸۰)
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲ ب.ظ توسط اشرفی
غزّالی در احیاءالعلوم میگوید: یکی از فوائدحج رفتن این است که ارادهها در کنار یکدیگر قرار میگیرند. دلها در کنار یکدیگر قرار میگیرند و با قرار گرفتن در کنار یکدیگر تقویت میشوند. و از این طریق غذای روحانی که حاصل میشود صدها مرتبه عظیمتر و نیرومندتر است از غذایی است که در خلوت پدید میآید. به همین دلیل هم بود که مسلمانان خلوتنشینی را فرو نهادند و به تعبیری که خودِ پیامبر فرمود: لاَ رَهْبَانِيَّةَ فِي الإِسْلاَمِ و در جای دیگر فرمود: رَهْبَانِيَّةُ أمتِي الْجُلُوس فِي الْمَسَاجِد...
سروش، ماه رمضان و قرآن، دقیقه ۱۷:۱۳، برداشت آزاد
ماه رمضان شمسی
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
اینکه قرآن آشکارا بیان میکند که در ماه رمضان قرآن نازل شد، فقط یک حادثۀ تاریخی را نقل نمیکند بلکه یک رابطۀ علّی - معلولی را هم با ما در میان میگذارد. ماه رمضان بود که باعث شد قرآن نازل شود. ماه رمضان به خودی خود خاصیّتی ندارد. آنکه در ماه رمضان مینشیند و ماه رمضان را در جان خود مینشاند، گرسنگی میبَرد عبادت میکند و خلوت نشینی، اوست که قرآن بر او نازل میشود. این شکوفایی در جان پیامبر بود در جان امت پیامبر هم میتواند اتفاق بیفتد؛ علیالخصوص وقتی که عبادت و جماعت در کنار یکدیگر قرار بگیرند. پیامبر این را در خلوت تجربه کرد اما به ما گفت که در اجتماع تجربه کنید. چون جانهای ما ضعیف است. باید دلها را و قلوب را در کنار یکدیگر بگذاریم تا این میدان مغناطیسی عظیم بشود؛ نیرومند بشود و قدرت جذب معنویات و حقایق را بیشتر پیدا کند.
سروش، ماه رمضان و قرآن، دقیقه ۱۶، برداشت آزاد
چرا عبادت در شب قدر فضیلت دارد؟چرا عبادت در وقت سحر بهتر است؟آیا سیئات فردی حسنات جمعیاند؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ ... (
بقرة ۴۶)
گمان کافی است. مؤمنین گمان دارند. احتمال زیاد میدهند که قیامتی در کار باشد. همین کافی است. ما تقریبا نه در فلسفه، نه در علوم طبیعی-تجربی؛ یقین نداریم. به قول بعضی از فیلسوفانِ امروز، ما یقین داریم که به یقین نمیرسیم. بسیاری از افرادی که ادعای یقین میکنند، یقین نیست؛ جزم است. جزم تعصّب است. یقین آن است که شما از مراحل شک عبور کرده باشید. تمام علوم ما ظنّی است. مخصوصاً در علم تاریخ که اضعف علوم است.
شک نیاوردگان کرده یقین/ إن و لَوشان به جای رای رزین
بیشتر کسانی که یقین دارند، شک نیاوردگان کرده یقیناند. و اتفاقاً یقینشان خطرناک است چون از جنس جزم و تجزّم و تعصّب است.
سروش، سیری در کیمیای سعادت، جلسه پنجم، دقیقه ۰۳:۰۰، برداشت آزاد
چرا سؤال میکنیم؟آیا شک مقدّمه یقین است؟
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۶ ب.ظ توسط اشرفی
آدمی باید اهل فنا باشد. آماده نیست شدن باشد. آماده مردن باشد. در مناقب العارفین است که مولوی به فرزند خود گفت: اگر کسی از تو پرسید مسلک پدرت چیست، بگو: مردن؛ البته این مردن به معنای مرگ فیزیکی نیست بلکه به معنای رسیدن به مقام فناست. یعنی قطرهای که به دریا میرسد از قطره بودنش چیزی باقی نمیماند اما به دریا میپیوندد و دریا میشود.
سروش، پراکنده، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۵ ق.ظ توسط اشرفی
گدایی به شاهی مقابل نشیند
انسان خدا نیست. ما نباید ادعای خدایی کنیم. همه همقدّیم؛ کسی به کسی نمیتواند اُلوهیّت بفروشد. تعریف رابطۀ انسان با خدا برای آن است که رابطه انسان با انسان را بسازد. یعنی آدمیان بندگان خدا باشند و با هم رابطۀ بنده با بنده داشته باشند.
سروش، پراکنده، برداشت آزاد
صحابی گوش غلامک بمالیدابوذر صورت بر زمین گذاشت
+نوشته شده در یکشنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۹ ق.ظ توسط اشرفی
تمام علوم ما ظنّی است. مخصوصاً در علم تاریخ که اضعف علوم است.
سروش، سیری در کیمیای سعادت، جلسه پنجم، دقیقه ۰۳:۰۰، برداشت آزاد
تاریخ علم است یا هنر؟
+نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
زمین زین دو ناپاک بسی پاک به
این شعر منسوب است به فردوسی که در نسخههای قبل وجود داشت اما بعد آن را حذف کردند.
آیت الله شمس الدین محمد مجتهدی نجفی [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی
امام علی تا شش ماه پس از این که ابوبکر به خلافت نصب شد با او بیعت نکرد. به در خانۀ او ریختند تا بیعت کند چون یک شخصیت درجه اولِ برجستۀ پس از پیامبر بود. تهدید کردند که خانه فاطمه را آتش خواهند زد. تا اینجا در روایات هست اما هیچ دلیلی نداریم برای این که خانه فاطمه را آتش زدند.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، دقیقه ۰۰:۰۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲ ب.ظ توسط اشرفی
بعضی ایراد گرفتهاند که نهجالبلاغه را شیعیان ساختهاند. شریف رضی و شریف مرتضی؛ به نظر من یکی از دلایل خیلی قوی بر اینکه ساخت و پاخت شیعیان نیست همین است که در سراسر نهجالبلاغه یک مورد هم شما نمیبینید که امیرالمومنین به حادثه غدیر استناد کرده باشد. یعنی بگوید ای مردم! ای مسلمین! شنوندگان سخنان من! مگر یادتان رفت که غدیری بود و در غدیر پیامبر مرا بر سر دست بلند کرد؟ اگر شیعیان میخواستند بسازند، لابد چنین چیزهایی را درج میکردند.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، دقیقه ۰۰:۰۰، برداشت آزاد [اینجا]
تدوین نهج البلاغهابتکار سید رضی در نهج البلاغه
+نوشته شده در جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
در دوران جدید نهجالبلاغه توسط اهل سنت کشف شد. اولین کسی که این کتاب را چاپ کرد مرحوم محمد عبده بود در مصر؛ اما خواننده کجاست و داننده کجا؟
سروش، امام علی در نهج البلاغه، دقیقه ۰۰:۰۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
عشق مستسقی است مستسقی طلب/در پی هم این و آن چون روز و شب
روز بر شب عاشق است و مضطر است/چون ببینی شب بر او عاشقتر است...
این گرفته پای آن آن گوش این/این بر آن مدهوش و آن بیهوشِ این...
در دل عاشق به جز معشوق نیست/در میانشان فارق و فاروق نیست...
هیچ کس با خویش زر غبا نمود؟/هیچ کس با خود به نوبت یار بود؟...
با چنان رحمت که دارد شاه هش/بیضرورت چون بگوید نفس کش!؟ [
مولوی]
تشنگان گر آب جویند در جهانمیان عاشق و معشوق رمزی است
+نوشته شده در جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۳۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۹ ق.ظ توسط اشرفی
پاسخ به این پرسش که غرب چگونه غرب شد؟ در ایران روشن است. غرب در نتیجه غارت، تجاوز، ظلم و تعدی به کشورهای دیگر غرب شده است. بگذریم که بسیاری هم اصولا پیشرفتی در غرب سراغ ندارند و غرب و تمدنش را بهجز توحّش و مادّیگری چیز دیگری نمیدانند. بنابراین درایران این پرسش که غرب چگونه غرب شد؟ خیلی موضوعیت ندارد.
این کتاب میخواهد به زبانی ساده نشان دهد که غرب امروز محصول تحولات تاریخی مهمی بوده که در طی قریب به ۵۰۰ سال از پایان قرون وسطی بهاینسو اروپا را در مینوردد. این کتاب میخواهد به خواننده نشان دهد که غرب امروز محصول تحولاتی همچون رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب تجاری، شکلگیری سرمایهداری، انقلاب علمی، خردگرایی، اومانیسم وعصرروشنگری است. [
اینجا]
وَ تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسما چگونه ما شدیم؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی
ما چگونه ما شدیم (ریشهیابی علل عقبماندگی در ایران) کتابیست از صادق زیباکلام که در آن مسئله عقبماندگی ایران به طور خاص و عقبماندگی شرق در برابر غرب (اروپا) به طور عام مورد بررسی قرار میگیرد.
هر گاه سخن از مقولهای به عقبماندگی ولو در محال روشنفکری و آکادمیک به میان میرود، بلافاصله اذهان به سوی نقش استعمارگران امپریالیستها و مهرهها و عوامل سرسپردۀ روس و انگلیس و جلوگیری از به ثمر نشستن استعدادهای لایزال خفته در این سرزمین متوجه میشود و توطئههای دشمنان این آب و خاک عامل اصلی عدم پیشرفت و عقبماندگی ایران محسوب میشود.
ما چگونه ما شدیم، از معدود تلاشهایی است که به جای پرداختن به نظریه مشهور (و البته پر طرفدار) توطئه، بدون رفع اتهام و غسل تعمید استعمارگران و عوامل خارجی سبب اصلی را داخل این سرزمین و در میان عوامل تاریخی و جغرافیایی خاص ایران جستجو میکند و توطئهها و دسیسههای عوامل خارجی را نه علّت؛ که معلول عقبماندگی ایران میداند. [
اینجا]
غرب چگونه غرب شد؟
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
جامی نقل میکند، عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود میپرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد چرکین شد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابستهای، چگونه میخواهی جان بدهی؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جانآفرین تسلیم کرد. این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت. [
اینجا]
البته این روایت، بههیچوجه پذیرفتنی نیست زیرا زهد عطار از همان ابتدای کودکی نمایان بودهاست. [
اینجا]
آن کس که بیند روی او
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
با همۀ عظمتی که علی(ع) داشت اما یکی از افراد بسیار ناکام تاریخ بود. برخلاف پیامبر اسلام که بسیار موفق بود. تنها اگر یک شکست جنگ احد را کنار بگذارید که آن هم پیامبر با سعه صدر هضم کرد و به جلو نگاه کرد و آن حادثه را پشت سر گذاشت، تمام زندگی او چه در دورانی که یک تاجر و بازرگان بود و چه پس از بعثت، پر از موفقیت بود. در آخر عمر میدید که همه مخالفانش تسلیم شدهاند و تمام حجاز در دست او قرار دارد.
اما علی(ع) در زمان پیامبر و خصوصا هنگام ازدواج بسیار تنگدست بود و حتی باعث شده بود که یکی دو بار هم فاطمه به پیامبر شکایت ببرد. برای اینکه زندگیشان بسیار به سختی میگذشت و علی درآمد چندانی نداشت. حتی یک بار هم از پیامبر خواسته بود که یکی از بردگان را به آنها بسپارد تا در خانه به فاطمه کمک کند ولی پیامبر موافقت نکرد. بیشتر مشغول فعالیتهای کشاورزی و باغبانی بود. قنات و چشمه و چاه حفر میکرد و نخلستان آبیاری میکرد. در اینجا مقداری وضع مالی بهتری پیدا کرده بود.
وقتی که پیامبر از دنیا رفت ناکامیهایش شروع شد. اولین ناکامی مسئله خلافت بود که به او ندادند. البته خود او هم چندان رغبت نداشت. بعد از مرگ عثمان که با اصرار مردم به خلافت رسید ناکثین و قاسطین و مارقین بهوجود آمدند. همسرش هم که از دنیا رفت، نهایت دشواری روحی برای او پدید آورد. به هر حال همسر جوانی بود. فرزند داشت. در آغاز زندگی پس از پیامبر بود. آنجاست که به پیامبر میگوید از دخترت بپرس تا بگوید آنها با او چه کردند.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، دقیقه ۲۴:۰۰، برداشت آزاد [اینجا]
من مناره پر کنم آفاق رادرآمد امام علی(ع)
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۹ ب.ظ توسط اشرفی
در طول بیست و پنج سالی که سه خلیفۀ اول بر سر کار بودند، فعالیت سیاسی چندانی از علی(ع) نمیبینیم. تنها یک مورد است که در طول جنگهای بیرون از مرزهای حجاز وقتی لشکریان اسلام به اردن و فلسطین امروزی رسیدند عمر خودش برای تقویت روحیه سربازان مسلمان به آنجا رفت و امام علی را به عنوان شهردار مدینه یا والی مدینه جانشین خود قرار داد تا برگردد.
سروش، امام علی در نهج البلاغه، دقیقه ۲۲:۳۰، برداشت آزاد [اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
امیرالمؤمنین یکی از پردرآمدترین آدمهای زمان خودش بوده است. اما این انسان پردرآمد، زندگیاش جزو فقیرانهترین زندگیها بود. همه را در خدا میداد. رفت در زیر زمین چاه را حفر کرد، راوی گفت که دیدم آب مثل گلوی شتر از چاه بیرون زد و جاری شد. امیرالمؤمنین، گلآلود از چاه بالا آمد، همان لب چاه نشست، یک کاغذ خواست، نوشت این وقف است از طرف علی بن ابیطالب برای کی و کی و کی! این که شما در دوران حکومتش ملاحظه میکنید، ادامۀ زندگی شخصی و خصوصی امیرالمؤمنین است. [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۴۵ ب.ظ توسط اشرفی
مرحوم علّامه طباطبایی تا جلد ششم بحار را تعلیقه نوشتند لکن در یکی دو تعلیقه صریحاً علامه مجلسی را رد کردند؛ این امر برای طبقهای خوشایند نبود لذا متصدی چاپ بنابر الزامات خارجی از مرحوم علامه تقاضا کرد از بعضی ایرادات صرف نظر کند. علامه فرمودند: ارزش امام صادق بیشتر از علامۀ مجلسی است. من حاضر نیستم معصومین علیهم السلام را به علامه مجلسی بفروشم. بدینسان بقیۀ مجلدات بحار بدون تعلیقۀ علامه چاپ شد.
مدرسه فقاهت، نرم افزار عرفان ۳، مهر تابان، سیدمحمدحسین تهرانی، صفحه ۳۶، برداشت آزاد
مشرعة بحارالانوار
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
طلحه و زبیر مردمان کوچکی نبودند. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد که نظیر آن را کمتر کسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابیبکر، در همان روزهای اول، پای منبر ابیبکر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت کردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علی بن ابی طالب است. یکی از آن اشخاصی که پای منبر جناب ابیبکر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع کرد، زبیر است. بین آن روز و روزی که زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر کشید، بیست و پنج سال فاصله است. حالا برادران اهل سنّت از طرف طلحه و زبیر اعتذار میکنند، میگویند آنها اجتهادشان به اینجا منتهی شد؛ خیلی خوب، حالا هر چی؛ ما الان در مقام این نیستیم که آنها در مقابل خدای متعال چه وضعی دارند اما امیرالمؤمنین با اینها چه کرد؟ جنگید! یعنی آن سوابق درخشان محو شد. [
اینجا]
صراط های مستقیمنصیحت امام باقر به عمر بن عبدالعزیز
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۶ ق.ظ توسط اشرفی
گفتم: کیستی؟ گفت: وَ قُل سَلامُ فَسَوفَ یَعلَمُون
گفتم: اینجا چه میکنی؟ گفت: وَ مَن یَهدِ اللهُ فَما لَهُ مِن مُضِلٍّ
گفتم: از جنّی یا انس؟ گفت: یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُم
گفتم: از کجا میآیی؟ گفت: یُنادَونَ مِن مَکانٍ بَعیدٍ
گفتم: کجا میروی؟ گفت: وَ لِلهِ عَلی النّاسِ حجُّ البَیتِ
گفتم: چه وقت از کاروان جدا شدی؟ گفت: ...فی سِتَّة أیّام
گفتم: آیا به غذا میل داری؟ گفت: وَ ما جَعَلناهُم جَسَداً لا یَأکُلُونَ الطَّعام
گفتم: تندتر بیا! گفت: لا یُکَلِّف اللهُ نَفساً إِلّا وُسعُها
گفتم: پشت سر من بر شتر سوار شو! گفت: لَو کانَ فیهِما آلِهةٌ إِلّا اللهُ لَفَسَدتا...
بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد ۴۳، صفحه ۸۶، برداشت آزاد [
اینجا]
فضه نوبیهتلاوت قرآن در زیر آوار
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
فضّه نُوبیّه، کنیز حضرت زهرا است که پیامبر او را به این نام خواند. از ویژگیهای وی، سخن گفتن با آیات قرآن و دانستن علم کیمیاست. فضه حدود بیست سال با آیات قرآن حرف میزد و به دیگران پاسخ میداد. [
اینجا]
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
به عقب نگاه نکن، عنوان رمّانی است از کارین فوسوم، بانوی پلیسینویس نروژی که او را ملکۀ جنایت نروژ لقب دادهاند. او اکنون نزدیک اُسلو زندگی میکند. در این رمان، محل وقوع داستان واقعی است اما شخصیتهای داستان واقعی نیستند.
به عقب نگاه نکن، کارین فوسوم، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
احساس شخصیت با سوء پیشینهبه پشت سرم نگاه نمیکنم
+نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
حضرت ابراهیم و همسرش سارا پیر شدهاند و فرزندی ندارند. ابراهیم در آرزوی داشتن فرزند است. من این آرزو را در ادامۀ نهضت ابراهیم تلقّی میکنم. چون مذهب فرزند ندارد، خود سارا به ابراهیم اجازه میدهد تا کنیزش را به عنوان همسر بگیرد. ابراهیم با هاجر ازدواج میکند. از هاجر اسماعیل متولد میشود و این مورد حسد سارا قرار میگیرد. ناچار ابراهیم هاجر و اسماعیل را برمیدارد و به درّهای میسپارد. آنگاه هر چند یک بار به سراغ این زن و کودک میآید. در اینجا چاه زمزم گشوده میشود. اسماعیل بزرگ میشود. هاجر میمیرد و خداوند فرمان میدهد که خانۀ مرا یا خانۀ مردم را در همین نقطه بساز!
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۷۲، برداشت آزاد
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ (
ابراهیم ۳۹)
اسحاق پیامبر، در ۱۰۰ سالگی پدر و ۹۰ سالگی مادرش ساره به دنیا آمد و پس از وفات برادرش اسماعیل، به نبوت رسید. [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۲ ب.ظ توسط اشرفی
همین دو سه روز پیش جان کری گفت: بله؛ کسانی از ایران میآیند به من خبر میدهند که جوانهای ایرانی در کافیشاپها مینشینند، قهوه میخورند و راجع به آیندۀ کشورشان حرف میزنند. کافیشاپ یعنی همان قهوهخانه! خب؛ حالا فرض کنیم یک خبرنگار اروپایی آمد در قهوهخانهای! که چند تا جوان نشستهاند و از نظام و رهبری و امام و انقلاب بدگویی میکنند؛ این خبرنگار هم حرفهای قهوهخانهای را به آن آقای وزیر خارجه اطّلاع داد؛ حالا او دلش خوش است که این را در یک گزارش علنی میگوید و در دنیا پخش میشود. [
اینجا]
مهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۷ ق.ظ توسط اشرفی
دو روستای
کَنگ و
زُشک در اطراف مشهد قرار دارند که فاصلۀ بین آنها ۵۶ کیلومتر است. در بین راه یکی از اهالی روستای کنگ را دیدم که میگفت من پنجاه و چند سال عمر دارم اما نه مشهد را دیدهام نه زُشک را! پرسیدم چرا زُشک نرفتی؟ گفت چون با آنها لجیم! این سَمبل انسان وابسته به جامعۀ راکد و بسته است که در چارچوب جغرافیایی خودش منعقد شده است. این آدم هیچوقت تکان نمیخورد، چیزی نمیشود و چیزی نمیسازد.
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۲۰۲، برداشت آزاد
روستای ایستا در شرق طالقانمهاجرت شیخ محمد عبده
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
آمریکاییها اوّل نتیجه را میگویند بعد استدلال میکنند. فرانسویها اوّل استدلال میکنند، بعد نتیجه را میگویند. من الان آمریکایی حرف میزنم. تسلیم قبل از عصیان، حیوان ماندن است ولی تسلیم پس از عصیان، انسان شدن است. انسانی که ناخودآگاه زندگی میکند، ولو در بهشت باشد که آدم بود، بیارزش است. خداوند تسلیم فرشتگان را به چیزی نمیگیرد، چون فرشتگان عصیان نمیکنند؛ اما در انتظار تسلیم انسانی است که عصیان کرده است.
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۱۱۷، برداشت آزاد
گمان به قیامتثواب غسل و مقام فرشتگان
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
از قضا موشی و چغزی با وفا/بر لب جو گشته بودند آشنا...
دل که دلبر دید کی ماند ترش/بلبلی گل دید کی ماند خمش.. [
مولوی]
این سخن پایان ندارد گفت موش/چغز را روزی کای مصباح هوش
وقتها خواهم که گویم با تو راز/تو درون آب داری ترکتاز
بر لب جو من تو را نعرهزنان/نشنوی در آب نالهٔ عاشقان...
نیست زر غبا وظیفهٔ عاشقان/سخت مستسقیست جان صادقان...
هیچ کس با خویش زر غبا نمود/هیچ کس با خود به نوبت یار بود... [
مولوی]
بر لب جو من به جان میخوانمت/مینبینم از اجابت مرحمت...
بحث کردند اندرین کار آن دو یار/آخر آن بحث آن آمد قرار
که به دست آرند یک رشتهٔ دراز/تا ز جذب رشته گردد کشف راز
یک سری بر پای این بندهٔ دوتو/بست باید دیگرش بر پای تو
تا به هم آییم زین فن ما دو تن/اندر آمیزیم چون جان با بدن... [
مولوی]
خود غراب البین آمد ناگهان/بر شکار موش و بردش زان مکان...
موش در منقار زاغ و چغز هم/در هوا آویخته پا در رتم
خلق میگفتند زاغ از مکر و کید/چغز آبی را چگونه کرد صید
چون شد اندر آب و چونش در ربود/چغز آبی کی شکار زاغ بود... [
مولوی]
+نوشته شده در یکشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
عاطلان را چه خوش آید عاطلی [
مولوی]
+نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
اِرِنِست رِنان میگفت: اروپاییها برای اداره کردن و شرقیها برای کار کردن آفریده شدهاند و برای همین هم هست که خداوند نژاد شرقیها را بیشتر و پر زاد و ولدتر کرده است. چون عمله بیشتر لازم است و کارفرما کمتر!
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۳۱، برداشت آزاد
+نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۳۰ ق.ظ توسط اشرفی
استطاعت به معنای ثروتمند بودن و تمکّن مادیای که ما میفهمیم نیست. بلکه به معنای توانایی انجام یک عمل است. نه تنها در حج؛ در نماز خواندن، روزه گرفتن، درس خواندن و انجام هر عملی استطاعت لازم است.
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۱۷، برداشت آزاد
ز خری به حج نرفتی نه از آنک خر نداری
+نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی
در بحث ماشینیسم، عدّهای خیال کردهاند من با ماشین مخالفم! یعنی من با ترن مخالفم؟ با اتوبوس دعوا دارم؟ ماشین ریشتراش را شکستم؟ ماشینیسم به ماشین مربوط نیست. ماشینیسم یک رژیم است؛ یک نوع سبک زندگی است؛ وقتی ما با بتپرستی مبارزه میکنیم با خود بت چکار داریم؟ اصلا بت ارزش مبارزه و مخالفت ندارد. بت نیست که بتپرستی را به وجود آورده است؛ ما هستیم که بت را به وجود میآوریم.
سیانتیسم، یعنی علمپرستی؛ وقتی من با سیانتیسم مخالفم، یعنی با علم مخالفم؟ میگویم سیانتیسم بندی است که علم (سیانس) را در خود میکِشد. برای نجات علم با سیانتیسم مبارزه میکنیم.
وقتی با بروکسی مخالفم یعنی با اداره مخالفم؟
تکنوکراسی یعنی حکومت تکنیسینها؛ یعنی حکومت تکنوکراتها؛ وقتی با تکنوکراسی مخالفم یعنی با تکنیک مخالفم؟ یعنی با کسی که دوچرخه را تعمیر میکند مخالفم؟ کسی با تکنیک مخالفت ندارد؛ مخالفت با تکنیکی است که وسیلۀ حکومت بر مردم باشد. تکنوکراسی بود که فاشیسم را بهوجود آورد.
کسی که با پولپرستی مبارزه میکند، با پول مبارزه نمیکند؛ پول را همه نیاز دارند.
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۱۹۷، برداشت آزاد
حفر چاه مسجد اعظم قم توسط زردتشتیآیا انتقام در زیارت عاشورا موضوعیت ندارد؟
+نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
بر خلاف سنّت معمول، در چنین روزی بحثی را مطرح میکنم که مقتضای چنین روزهایی نیست چون من هر وقت حرفی برای گفتن دارم سخن میگویم. یعنی در اثر مطالعه، تفکّر و کار، مسئلهای به ذهنم میآید که قاعدتاً این حالت همیشه متناسب با زمان نیست.
میعاد با ابراهیم، دکتر شریعتی، صفحه ۱۲، برداشت آزاد
شباهت قرآن و مثنویشبستری و مزیّنیزمان ذکر مصیبت
+نوشته شده در جمعه ۱۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۱ ب.ظ توسط اشرفی
روزی حاجآخوند با یکی از همراهانش از ده به شهر میآمد، شخص شرور و باجگیری که نیرومند بود و خود را از سادات خمسبگیر میدانست، راه را بست و با بیادبی گفت: آخوند! مال جدم را بده! حاجآخوند هرچه گفت که همۀ وجوهات را رد کردهام و از مال شخصی چندقرانی دارم که میدهم، او نپذیرفت. ناگهان با مشت و لگد به حاجآخوند حمله کرد. شخصی که همراه آخوند بود خواست با او برخورد کند اما حاجآخوند دست او را گرفت و گفت: نزنید؛ سیّد است؛ حالا که پولی نداشتیم به او بدهیم، لااقل بگذارید چندتا مشت به من بزند تا دلش خنک شود!
فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۵۱، برداشت آزاد
با ظلومان و جهولان و منوعان و جزوعان / مهربان باش چو بر حمل امانت بگمارى
تحمّل جفای زیردستتقیّه کنیدموریانه نباشیماگر نادان به وحشت سخت گویداصل 10/90
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۹:۷ ق.ظ توسط اشرفی
عایشه گوید: در میان مردم ندیدم که در گویش و گفتار کسی از فاطمه به رسول خدا شبیهتر باشد. وقتی او به نزد پیامبر میآمد، حضرت به او خوشامد میگفت و دستانش را میبوسید و در جای خودش مینشاند و وقتی پیامبر به نزد او میرفت، فاطمه برمیخاست و به ایشان خوشامد میگفت و دستانشان را میبوسید. فاطمه در بیماری پیامبر به نزد ایشان آمد و آن حضرت با او به نجوا سخن گفت و فاطمه گریست؛ سپس باز نجوا کرد و فاطمه خندید. نزد خودم گفتم من گمان میکردم که این زن بر دیگر زنان فضیلتی دارد و اکنون او را میبینم که چون زنان دیگر است، زیرا در میان گریه ناگاه میخندد. آن گاه در این باره از خودش پرسیدم، فرمود اکنون صلاح نیست که من جواب تو را بگویم. چون رسول خدا وفات کرد، در آن باره پرسیدم و او فرمود: ایشان به من خبر داد که در این بیماری وفات خواهد کرد، پس من گریستم؛ سپس فرمود من نخستین کسی از خاندان او هستم که به او خواهم پیوست، و من خندیدم.
امالی شیخ صدوق، صفحه ۴۰۰، برداشت آزاد [
اینجا]
خنده از لطفت حكايت مىكندپیغمبر در بستر افتاد
+نوشته شده در پنجشنبه ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
هیچ کتابی به اندازه مثنوی مشابهت با قرآن ندارد. جسماً و روحاً! یعنی در ظاهر مثنوی هم مولوی همینطور از شاخی به شاخی پرواز میکند. این ایرادی که به قرآن گرفتند به مثنوی هم گرفتند. [
اینجا]
یادم آمد قصهی اهل سبا
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۵:۰ ق.ظ توسط اشرفی
عالم بینهایت است. محدودیت ندارد که چند نفر دوئل کنند و به هزار بدبختی دچار شوند. اگر همه عاشق شدند و مشتاق شدند و گفتند من تو را میخواهم، اگر گفتند: انی اسئلک من جمالک کله؛ کل جمالش را به او میدهند. بیخودی که دعا نگذاشتند. اگر مستجاب نشود که نمیگذارند. معلوم است اجابت میشود که دعا را دست ما دادند تا بخوانیم. [
اینجا]
عذر و قهراستجابت دعای موحّدآیا تمام دعاها مستجاب نمیشوند؟
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۴:۹ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۳ ق.ظ توسط اشرفی