+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۹:۳۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۳ ب.ظ توسط اشرفی
از آیتالله خویی پرسیدند: چرا درس تفسیر قرآن را تعطیل کردید؟ ایشان فرمودند: موانع و مشکلاتی هست. گفتند: علامه طباطبایی در قم بیشتر وقت خود را صرف تفسیر کردهاند. فرمودند: آقای طباطبایی تضحیه کردهاند. یعنی خودشان را قربانی کردهاند.
عجیب است که در حسّاسترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن کند، به هزار مشکل دچار میشود، اما اگر صرف کفایه کند، صاحب همه چیز میشود. در نتیجه هزاران نفر پیدا میشوند، کفایه را بلدند؛ ردّ کفایه را بلدند؛ ردّ ردّ کفایه را هم بلدند؛ اما در بارۀ قرآن، میگویند: باید به تفاسیر مراجعه شود.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۲۰، برداشت آزاد [
اینجا]
گریههای دکتر جلالی شاهکوییچرا آثار مولوی را به جای قرآن نشاندید؟بیان قرآن در سخنرانی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۵۸ ق.ظ توسط اشرفی
بشر همینقدر که به چیزی احتیاج پیدا کرد، چندان در فکر خوب و بدش نیست. معده که به غذا احتیاج پیدا کرد، به کیفیت اهمیت نمیدهد، هرچه پیدا کرد خود را سیر میکند. روح هم اگر به حدی تشنۀ یک مکتب فکری شد که روی اصول مشخصی به سؤالاتش پاسخ داد، اهمیت نمیدهد که منطقا قوی هست یا نیست. بشر آن قدرها دنبال حرف محکم و منطقی نیست. ما که کارمان فلسفه بود میدیدیم که آن حرفهای ماتریالیستی چقدر سخیف است! اما چون آن فلسفه در یک زمینۀ احتیاجی عرضه شد، جایی برای خود باز کرد.
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۷، برداشت آزاد [
اینجا]
نگاه بوعلی سینا به سعد و نحس ایاممنبر تاج نیشابوری
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
این قصّه را از مرحوم آیة الله صدر شنیدم که میگفت: تاج نیشابوری چون خوشآواز بود، مردم خیلی پای منبرش جمع میشدند. روزی صدر اعظم وقت به او گفت: حالا که اینقدر مردم پای منبر تو جمع میشوند، چرا چهارتا کلمه حرف حسابی نمیزنی؟ تاج گفت: این مردم فکر ندارند و قابل حرف حسابی نیستند. صدر اعظم گفت: خیر اینطور نیست. گفت: ثابت میکنم.
روزی در حضور صدر اعظم منبر رفت و گفت: وقتی اهلبیت وارد کوفه شدند، هوا به شدت گرم بود؛ آفتاب سوزان مثل آتش بر سرشان میبارید؛ آنها را بر شترهای برهنه سوار کرده بودند؛ و چون زمین یخ زده بود شترها روی یخ میلغزیدند و بچهها از بالای شتر به روی زمین میافتادند و میگفتند: وا عطشاه! تاج این جملهها را پشت سر هم میگفت و مردم هم محکم به سر و صورت خود میزدند و گریه میکردند. بعد که پائین آمد، گفت: نگفتم این مردم فکر ندارند؟
ده گفتار، مرتضی مطهری، صفحه ۲۱۶، برداشت آزاد [
اینجا]
نکته: مردم معمولا به متن و محتوای روضه توجه نمیکنند بلکه با صفای دل گریه میکنند. حالا اگر واعظی در بین روضه چنین مطلبی بیان کند، مردمی که متوجه شوند، هنگام روضه ایراد نمیگیرند.
علت گرایش به مکتب الحادی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
عنق و جید، هردو به معنای گردن است. با این تفاوت که جید، برای زینت گردن بهکار میرود. قرآن میخواهد بگوید این زن بدبخت را ببین که به جای گردنبند زیبا، ریسمان هیزم کشی به گردن انداخته است.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۲۷۳، برداشت آزاد [
اینجا]
هدیه به گربه
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۳ ب.ظ توسط اشرفی
اسم این زن عَرْواء و کنیهاش اُمّ جَمیل بود. با پشت خار و هیزم میکشید و سر راه پیامبر میانداخت. کار دیگرش سخن چینی بود. دنبال این بود که سخنی از پیامبر یا اصحاب بشنود، آن را در محافل قریش بازگو کند و آتش دشمنی قریش را برافروزد. در ظاهر و باطن هیزمکش بود.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۲۶۹، برداشت آزاد [
اینجا]
جواب مردم به حضرت نوحسخنچین بدبخت هیزم کش است
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۲ ب.ظ توسط اشرفی
عدی بن حاتم سه پسر داشت بهنامهای طریف، طرفه و طارف؛ که هر سه در رکاب علی(ع) شهید شدند. معاویه در برخوردی با عدی بن حاتم، میخواست او را علیه علی(ع) تحریک کند، به عدی گفت: این الطرفات؟ طریف و طرفه و طارف چه شدند؟ عدی گفت: همه در صفین کشته شدند. معاویه گفت: علی در بارۀ تو بی انصافی کرد، بچههای خودش حسن و حسین را کنار کشید و بچههای تو را جلو انداخت و به کشتن داد. عدی گفت من در بارۀ علی بیانصافی کردم؛ اگر انصاف میدادم، نباید الان علی زیر خاک باشد و من زنده باشم. معاویه که دید تیرش به سنگ خورده است، گفت: دلم میخواهد برایم از علی بگویی! عدی، علی(ع) را بسیار مفصل توصیف کرد. میگوید دیدم اشکهای نجس معاویه روی ریشش جاری شد. بسیار اشک ریخت، بعد با آستین خود اشکهایش را پاک کرد و گفت : هیهات که روزگار عقیم است تا مردی مثل علی بیاورد.
مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، صفحه ۶۳، برداشت آزاد [
اینجا]
کنایه معاویه به عقیل
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷:۴۱ ب.ظ توسط اشرفی
خواجه ربیع، عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! ما [إنّا] دربارۀ این جنگ تردید داریم، میترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا ؟ چون ما داریم با اهل قبله میجنگیم، ما داریم با مردمی میجنگیم که آنها مثل ما شهادتین میگویند ، مثل ما نماز میخوانند ، مثل ما رو به قبل میایستند. گفت: خواهش میکنم به من کاری واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد. حضرت او را به یکی از سر حدات فرستادند که اگر احیانا پای جنگ و خونریزی بهمیان آمد، طرفش کفار یا بت پرستان باشند.
این زهد چه ارزشی دارد؟ آدم در رکاب علی باشد و شک کند؟ جاهل یا تند میرود یا کند!
مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، صفحه ۵۹، برداشت آزاد [
اینجا]
آیا شک مقدّمه یقین است؟شک در نبوّت حضرت مسیحزهد خواجه ربیع
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷:۸ ب.ظ توسط اشرفی
پیامبر خدا فرمود:
مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ [اینجا]
دور باش تا فریادم را نشنوی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۰ ب.ظ توسط اشرفی
در میان اصحاب امیرالمؤمنین، مردی به نام ربیع بن خُثَیم را داریم. همین خواجه ربیع معروف که قبری منسوب به او در مشهد است. حالا این، قبر او هست یا نه، من یقین ندارم و اطلاعم در این زمینه کافی نیست ولی در اینکه او را یکی از زهاد ثمانیه دنیای اسلام میشمارند، شکی نیست. ربیع بن خثیم اینقدر کارش به زهد و عبادت کشیده بود که در دوران آخر عمرش قبر خود را کنده بود و گاهی در آن میخوابید و خود را موعظه میکرد. تنها جملهای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند، وقتی بود که اطلاع پیدا کرد مردم حسین بن علی را شهید کردهاند، میگویند چند کلمه اظهار تأسف کرد و بعدها استغفار کرد که چرا چند کلمه غیرذکر به زبان آوردم.
مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، صفحه ۵۷، برداشت آزاد [
اینجا]
رکوع ربیع بن خثیمفرشته بر سر سوزنافراط و تفریط جاهلزهد خیالی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷:۲۴ ب.ظ توسط اشرفی
امامت به معنای ریاست دین و دنیا و این حرفهایی که ما میزنیم مورد نظر نیست؛ بلکه آن امامتی است که خدای متعال به حضرت ابراهیم فرمود: اِنّی جاعِلُک لِلنّاسِ اِماما؛ این امامت مربوط به اواخر دوران زندگی حضرت ابراهیم است؛ در حالی که ابراهیم دهها سال قبل از آن، پیغمبر بود و پیغمبرها رئیس دین و دنیا هستند؛ پس امامت یک مرحلۀ بالاتری است. یک امر معنوی است.
بیانات رهبر انقلاب، ۱۴۰۰/۰۲/۱۲، دقیقه ۰۳:۱۲، برداشت آزاد [
اینجا]
امام خامنهای
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۲ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی
از علی آموز اخلاص عمل/شیر حق را دان منزّه از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت/زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت بر روی علی/افتخار هر نبی و هر ولی...
در زمان انداخت شمشیر آن علی/کرد او اندر غزایش کاهلی...
گفت بر من تیغ تیز افراشتی/از چه افکندی مرا بگذاشتی...
ای علی که جمله عقل و دیدهای/شمهای واگو از آنچ دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد/آب علمت خاک ما را پاک کرد...
راز بگشا ای علی مرتضی/ای پس سوء القضا حسن القضا [
مولوی]
گفت من تیغ از پی حق میزنم/بندهٔ حقم نه مامور تنم...
چون در آمد علتی اندر غزا/تیغ را دیدم نهان کردن سزا [
مولوی]
تمام اسلام در مقابل تمام کفردیالوگ امام علی و عمرو بن عبدِوَد
+نوشته شده در دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۸ ق.ظ توسط اشرفی
مفسرین گفتهاند هزار ماه، به عنوان تکثیر است؛ نهاینکه هزار و یک ماه بهتر باشد. یعنی هزار ماه را هم اگر حساب کنید به این شب نمیرسد، چون تَنَزَّلُ الْمَلائِکةُ وَ الرّوحُ فیها...
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۸۷، برداشت آزاد [
اینجا]
روح چیست؟هزار ماه هشتاد و سه سال است
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۳ ق.ظ توسط اشرفی
حال اگر شب شب قدر باشد، شبی باشد که امام در چنین هیجانی و در چنین حالت قربی است و جوّ روحی عالم به گونهای است که درهای زمین و آسمان به روی یکدیگر باز شده باشد، در آن شب افرادی مثل ما هم اگر ذرهای هماهنگی نشان بدهیم، فیضی که میتوانیم ببریم با هزار سال شب دیگر برابر است.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۸۶، برداشت آزاد [
اینجا]
تو لیلة القبری برو تا لیلة القدری شوی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۱۴ ق.ظ توسط اشرفی
اینکه سحرها برای عبادت بهتر است و روح انسان در سحر برای عبادت آمادهتر است و بیشتر حضور قلب دارد، یک مقدار برای این است که در آن وقت پاکانی و روحهای بزرگ و قویی هستند، قدر متیقّنش وجود مقدس حضرت حجت؛ که در حال عبادتند. امروز درباره عالم ماده ثابت شده که وقتی کسی فکر میکند موج فکریاش به آن سر دنیا میرسد، تا چه رسد به امواج روحی، که ما نمیتوانیم درک کنیم. شعاع روح آنها بر دیگران هم اثر میگذارد.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۸۶، برداشت آزاد [
اینجا]
عبادت جمعیاجتماع از فواید حج استچرا عبادت در شب قدر فضیلت دارد؟
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳ ق.ظ توسط اشرفی
آمن الرسول بما انزل الیه
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
علّت اینکه حضرت زهرا با آن مقام عصمت و قداست به مسجد پیغمبر رفت و از مسئله فدک دفاع کرد، احقاق حق بود. ایثار کردن مال و ثروت ارزش است؛ اما اگر کسی حق انسان را به زور بگیرد، احقاق حق ارزش است. برای کسانی که وَ یطْعِمونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یتیماً وَ اسیراً فدک چه ارزشی دارد؟ آنکه رست از جهان فدک چه کند؟
مرتضی مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی، صفحه ۲۸۴، برداشت آزاد [
اینجا]
تحمّل جفای زیردستمطالبات اندک
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۳ ب.ظ توسط اشرفی
هرچه دوران ائمه به دوره امام عصر نزدیکتر میشد کار بر آنها سختتر میشد.
معتصم، محل زندگی امام عسکری و امام هادی علیهما السلام را در سامرا، محلی به نام العسکر که در واقع پادگان بود، انتخاب کرد تا تحت نظر باشند.
امام هادی در ۴۲ سالگی و امام عسکری در ۲۸ سالگی از دنیا رفتند. دوره امامت امام عسکری فقط ۶ سال طول کشید. تمام این مدت ۶ سال یا در حبس بودند یا ممنوع الملاقات؛ خواجه نصیر در آن دوازده بند خود هر یک از ائمه را با یک صفتی توصیف میکند که بیشتر در او ظهور داشته است. وجود مقدس امام عسکری علیه السلام به جلالت و هیبت و رُواء ممتاز بودند یعنی اساسا عظمت و هیبت و جلالت در قیافۀ ایشان بهنحوی بود که هرکس ایشان را ملاقات میکرد تحت تأثیر آن سیما قرار میگرفت. حتی دشمنان وقتی با حضرت روبهرو میشدند، نمیتوانستند در مقابل ایشان خضوع نکنند. محدث قمی در کتاب
انوارالبهیه داستانی در این زمینه نقل کرده است.
مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، صفحه ۲۴۷، برداشت آزاد [
اینجا]
دیو ددزاده اگر با تو ملکخو بنشیند
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۵ ب.ظ توسط اشرفی
از ديدگاه فقهى هر سخنى كه موجب اختلال در زندگى بيمار به وسيله اضطراب و دلهره باشد حرام و مشمول ممنوعيت قاعده لا ضرر و لا ضرار است.
نرو افزار جامع فقه ۳، رسائل فقهی، محمدتقی جعفری، صفحه ۲۹۵، برداشت آزاد [
اینجا] [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۰ ق.ظ توسط اشرفی
غم و شادی معمولی با یکدیگر در تضادند اما اگر این غم و شادی از جانب دوست باشد با یکدیگر سازگارند. چون هردو یک عامل و یک پیام دارند.
خنده از لطفت حكايت مىكند/ گريه از قهرت شكايت مىكند
اين دو پيغام مخالف در جهان/ از يكى دلبر روايت مىكند [
مولوی]
نرو افزار جامع فقه ۳، رسائل فقهی، محمدتقی جعفری، صفحه ۳۲۵، برداشت آزاد [
اینجا] [
اینجا]
غم فراقگریه و خندۀ فاطمه (س)خندیدیم و اشک ریختیم
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۲۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۱۳ ق.ظ توسط اشرفی
زبور، کتابی است که بر حضرت داوود ـ یکی از پیامبران بزرگ بنی اسرائیل ـ نازل شده است. برای طنطاوی، صاحب تفسیر معروف؛ نسخهای از همین صحیفه سجادیه فرستاده بودند، تعجب کرده بود و در نامهای به یکی از آقایان نوشته بود سزاوار است که این کتاب را زبور آل محمد بنامیم!
مرتضی مطهری، یادداشتها، جلد ۱۲، صفحه ۱۶۵، برداشت آزاد [
اینجا]
اهدای صحیفه سجادیه در مکهامام سجاد در حال دعا نه به صورت دعا
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۱۱ ق.ظ توسط اشرفی
دعاهای امام زینالعابدین، معارف و حقایقی است که ایشان در حال دعا ذکر کردهاند. نه اینکه العياذ بالله به صورت دعا درآورده باشند. این تعبیر غلط است.
مرتضی مطهری، یادداشتها، جلد ۱۲، صفحه ۱۶۵، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۷ ق.ظ توسط اشرفی
مکرّر پیشنهاد کردهام، هر ایرانی که به مکه میرود، با خودش ده ـ بیست جلد صحیفه سجّادیه ببرد و به مردمی که از اطراف مکّه آمدهاند هدیه کند. این کتاب، دعای محض است و یک کلمه از آن کلماتی که موجب بهانۀ سعودیها بشود، در آن وجود ندارد.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۲، صفحه ۱۶۶، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۵ ب.ظ توسط اشرفی
قیمت هر چیز سه عامل دارد.
یکی اهمیت اثر در زندگی
یکی کمیابی و بیبدلی اثر
یکی پیبردن به اهمیت اثر
علّت اینکه ما برای وقت قدر و قیمت قائل نیستیم، عامل سوم است که به اهمیت آن پی نبردهایم. ملتهای فهمیده که واجد سومی هستند، وقتشان اهمیت دارد و نرخ آن بالا رفته است.
مرتضی مطهری، یادداشتها، جلد ۱۳، صفحه ۱۱۴، برداشت آزاد [
اینجا]
تحمّل مردمرفتگری نوعی مجازات است
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۱۵ ب.ظ توسط اشرفی
غزالی راجع به علم گفته است: هر چیزی وجود ناقصش بهتر از عدم محض است، مگر علم؛ که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است. کسی که هیچ عالم نیست، چون میداند عالم نیست، در مقابل عالم تسلیم است. مثلا نیمچه طبیب چون خودش را طبیب میداند تسلیم یک طبیب نیست، میخواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه بهجای سود، زیان میبرد. از همینجا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیم روشنفکرها و نیمهای دیگری که یک چیزکی میدانند و چیزها نمیدانند.
مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، جلد ۱، صفحه ۱۱۹، برداشت آزاد [
اینجا]
تفوّق بر اقرانبیرون رفتن از خریت
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۱۷ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۲ ب.ظ توسط اشرفی
هیچ دلیلی ندارد که حقوق یک رفتگر نباید از فلان مبلغ بیشتر باشد و حقوق یک وزیر نباید از فلان مبلغ کمتر باشد. درست است که کار وزیر ارزش بیشتری دارد، ولی امتیاز آن به افتخاری است که نصیب وزیر میگردد. برای رفتگر، خود رفتگری نوعی مجازات است و نباید حقوق او را کمتر فرض کرد.
مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، صفحه ۱۴۱، برداشت آزاد [
اینجا]
ملاک قیمت گذاریحقوق سلطان محمود به ایازکارگری امام علی برای غیرمسلمان
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۴ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۳۲ ق.ظ توسط اشرفی
ابن خلدون در مقدمۀ تاریخ خودش میگوید: مورّخین در نقل تاریخ، فقط دنبال صحّت سند هستند در صورتی که قبل از صحّت سند باید دنبال صحت مضمون باشند. که آیا این مطلب با منطق جور درمیآید؟ مثلا نوشتهاند وقتی قوم موسی از دریا عبور کردند، دویست و پنجاه هزار نفر مرد جنگی از فرعونیان آنها را تعقیب کردند. آیا عقلا چنین چیزی ممکن است؟
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۳۹، برداشت آزاد [
اینجا]
علما از دیدگاه فرانسیس بیکنمشرعة بحارالانوار
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۴ ق.ظ توسط اشرفی
موسی بن جعفر سلام الله علیه میفرماید: خدا دو حجّت دارد؛ حجت ظاهر که پیامبرانند و حجت باطن که عقل است و این دو حجت مکمل یکدیگرند.
مرتضی مطهری، انسان کامل، صفحه ۱۵۴، برداشت آزاد [
اینجا]
چرا جهّال یهود ملامت شدند؟
+نوشته شده در جمعه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۵۹ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۱۱ ب.ظ توسط اشرفی
به بدنی که اینهمه لذّت معصیت را چشیده است، رنج طاعت را بچشانید. از نازک نارنجی بودن بیرون بیایید. با نازک نارنجیگری آدم بندۀ خدا نمیشود، اصلًا انسان نمیشود. آدم نازک نارنجی انسان نیست. روزه میگیرید، سخت است؛ مخصوصاً چون سخت است بگیرید. شب میخواهید تا صبح احیا بگیرید، سخت است؛ مخصوصاً چون سخت است بگیرید. یک مدتی هم به خود رنج و سختی بدهید و خود را تأدیب کنید.
مرتضی مطهری، گفتارهای معنوی، صفحه ۱۴۳، برداشت آزاد [
اینجا]
روزۀ آسانناز پروردِ تنعّم نبرد راه به دوستبودجه بندی درآمد ماهانهتربیت کودک فرضی روسو
+نوشته شده در پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۴۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۴۳ ق.ظ توسط اشرفی
توکّل در میان ما یک مفهوم مرده دارد. هر جا بخواهیم ساکن بشویم، جنبش نداشته باشیم، و وظیفۀ خود را انجام ندهیم، به توکّل میچسبیم؛ در صورتی که توکّل، حماسی و زندهکننده است. یعنی هرجا قرآن بخواهد بشر را وادار به عمل کند، و ترس و بیم را از او بگیرد، میگوید: نترس و توکل کن!
مرتضی مطهری، احیای تفکر اسلامی، صفحه ۵۸، برداشت آزاد [
اینجا]
اوّلُ العلم مَعرفةُ الجَبّارتوکل یعنی اعتماد
+نوشته شده در پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی
در تفسیر صافی ذیل آیه وَ مِنْهُمْ اُمِّیونَ لا یعْلَمونَ الْکتابَ إلّا أمانِی روایتی از امام حسن عسکری (ع) نقل میکند که ایشان از جد بزرگوارشان امام صادق (ع) نقل میکنند که راوی سؤال میکند: چرا خدا در این آیه جُهّال یهود و بی سوادها و اُمّیها را هم ملامت میکند؟ امام میفرمایند: معرفت بعضی از امور را خدا در قلب انسان قرار داده است. این جهّالِ از یهود میدیدند که علمایشان آنها را از بعضی امور مثل ربا نهی میکنند و بعد خودشان همین امور را مرتکب میشوند اما این جهال باز هم از آنها پیروی میکردند. آنگاه امام میفرماید: آیا فهمیدن این مسئله و تبعیت نکردن از چنین علمایی مدرسه رفتن میخواهد؟
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۳، صفحه ۱۲۶، برداشت آزاد [
اینجا]
چه نیازی به علم دین داریم؟
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۱ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۹ ق.ظ توسط اشرفی
معاويه آن سران شيطان خودش از قبيل عمرو عاص و مغيرة بن شعبه را جمع میکرد، بعد امام مجتبی را دعوت میکرد. اينها قبلًا تهيه حرفهايشان را ديده بودند، يکی يکی شروع میکردند به زخم زبان زدن! البته امام جواب آنها را میداد. اما اين امر کوچکی نيست.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۹، صفحه ۴۳، برداشت آزاد [
اینجا]
خموشید و آتش به جان میزنید
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۳۱ ق.ظ توسط اشرفی
به يک معنا مظلوميت امام حسن حتی از امام حسين هم بيشتر است. همان نشاطِ شهادتی که در امام حسين هست، در امام حسن هم هست؛ ولی امام حسن در دورهای قرار گرفته که بايد صبر و خودداری کند تا موقعاش برسد و آن موقع زمانی رسید که ايشان از دنيا رفتهاند و نوبت به برادرشان امام حسین رسيده است. حضرت تمام اينها را با چه حلم و صبری تحمل میکند و هيچ به روی بزرگوار خود نمیآورد.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۹، صفحه ۴۲، برداشت آزاد [
اینجا]
تفاوت روحی حسنین (ع)آیا صلح تحمیلی شکست است؟گاهى شهادت آسانتر از زنده ماندن است
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۹ ق.ظ توسط اشرفی
سفر حج را مخصوصاً از مدينه تا مکه پياده میرفتند. نه از آن جهت که مال و مرکوب و چنين امکانی نداشتند، امکانش را هم داشتند ولی افْضَلُ الْاعْمالِ احْمَزُها، مشقّت نفس انسان خاضع میکند.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۹، صفحه ۴۲، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱:۲ ق.ظ توسط اشرفی
يکی از خصوصيات امام حسن مجتبی(ع) همين مسأله حضّ بر طعام مسکين است. ايشان
شاید بیست بار، هرچه داشتند دو قسمت کردند، يک قسمت را به مصرف مساکين و فقرا رساندند و قسمت ديگر را برای خود نگه داشند.
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۹، صفحه ۴۱، برداشت آزاد [
اینجا]
لذّت کرام و لئامثروت حضرت خدیجه
+نوشته شده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۵۲ ق.ظ توسط اشرفی
شنیدی که در روزگار قدیم/ شدی سنگ در دست اَبدال سیم
نپنداری این قول معقول نیست/ چو قانع شدی سیم و سنگت یکی است [
سعدی]
سروش، قرآن و انجیل، جلسه هجدهم، دقیقه ۳۴:۳۵، برداشت آزاد
نان جو در پیش من حلوا شود
+نوشته شده در سه شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۲۱ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۳ ب.ظ توسط اشرفی
سلام من به تو ای
نوح آسمانی من/ تویی که پیر شدی در پی جوانی من
تو بازماندۀ عصر هزار دستانی/ شراب کهنۀ بزم سیاه مستانی
من و تو اهل جنوبیم، جنگ را دیدهایم/ به یک قطار سواریم، سنگ را دیدهایم
فراقِ یار تو را پیر کرد ای پدرم/ تو را حسین نمکگیر کرد ای پدرم [
اینجا]
صادق آهنگران در ذم فرزند
+نوشته شده در سه شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در سه شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۸ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲ ب.ظ توسط اشرفی
ترجیح اقبال لاهوری بر این است که آدمی خودیتی دارد استقلالی دارد اختیاری دارد و در زیر سایه خداوند بی نهایتی قرار دارد که بخشی از عظمت خداوند را میگیرد و از آن خود میکند و لذا خدای روی زمین میشود به جای اینکه به صفر برسد، نفی بشود، زائل و فانی بشود، ارتفاع پیدا میکند و به درجه خدایی میرسد. آدمی در سایه تجلی خداوند نه تنها محو نمیشود بلکه روشن میشود خودش هم خورشید صفت میشود این نور را میگیرد و از سوی دیگر میتاباند و بنابراین سهمی و نصیبی و مدخلیتی در روشنگری دارد.
سروش، اقبال لاهوری و مهدویت، دقیقه ۱۶:۵۰، برداشت آزاد
جبر و اختیار اقبال لاهوریانّ الهدایا بمقدار مهدیهاانتقاد به شعر وفدت علی الکریمبیان اسرار الهی باعث عجب میشود
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۳۵ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۹ ب.ظ توسط اشرفی
نسبت اشیاء با خدا یکسان نیست ولی نسبت خدا با اشیاء یکسان است. خدا به همه اشیاء یکجور نزدیک است ولی اشیاء در قرب و بعد نسبت به خدا متفاوت میباشند. در دعای افتتاح میخوانیم: الذی بعد فلا یری و قرب فشهد النجوی خداوند دور است و در نتیجه دیده نمیشود؛ نزدیک است و در نتیجه نجواها را گواه است. ما از خداوند دوریم و دیدن صفت انسان است، خداوند به ما نزدیک است و حضور صفت اوست.
چه کنم با که توان گفت که دوست/ در کنار من و من مهجورم [
سعدی]
مرتضی مطهری، عدل الهی، صفحه ۲۵۶، برداشت آزاد [
اینجا]
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۶:۳ ق.ظ توسط اشرفی
لهو به معنای بازدارندگی است. البته نه بازدارندگی عملی؛ که کسی جلوی انسان را بگیرد و او را از رفتن باز دارد. بلکه بازدارندگی فکری و روحی؛ مولوی مثال میزند به زمانی که بچهها برهنه میشوند تا بازی کنند. چنان سرگرم بازی میشوند که لباس خود را فراموش میکنند.
شد برهنه وقت بازی طفل خرد/ دزد از ناگه قبا و کفش برد
آن چنان گرم او به بازی در فتاد/ کان کلاه و پیرهن رفتش ز یاد
شد شب و بازی او شد بیمدد/ رو ندارد کو سوی خانه رود
نی شنیدی انما الدنیا لعب/ باد دادی رخت و گشتی مرتعب
پیش از آنک شب شود جامه بجو/ روز را ضایع مکن در گفت و گو [
مولوی]
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۱۴، صفحه ۱۴۸، برداشت آزاد [
اینجا]
غفلت داداآیا لهو هم جد است؟میشمارم برگهای باغ را
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۴۰ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۲۵ ق.ظ توسط اشرفی
کسانی که پدرم را به روستا دعوت میکردند، بیشتر وقتها برایش مرکب نمیآوردند یا اگر موقع رفتن الاغی میآوردند، موقع برگشتن او را به امان خدا رها میکردند. روز آخر اسفند بود، پدرم را به روستایی در نزدیکی تربت دعوت کردند؛ نمیدانم برایش مرکب آوردند یا نه؛ شب فرا رسید، مادرم پای اجاق نشسته بود و برای شب عید برنج میپخت. هوا برفی بود. برف تند میبارید و باد به شدت میوزید. در چنین هوای بوران، کسی که در بیابان باشد، غالباً از بین میرود. من اضطراب مادرم را در آن ساعت فراموش نمیکنم. قدری از شب گذشته بود که پدرم آمد؛ در حالیکه دندانهایش نزدیک بود قفل شود. معلوم بود تنها و پیاده برگشته و از نیمهراه گرفتار بوران شده و گرگها به او حمله کردهاند.
فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، صفحه ۱۲۵، برداشت آزاد
فما لبث أن جاء بعجل حنیذنوح نهصد سال دعوت مینمود
+نوشته شده در دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
يکی از بزرگان میگفت: ما وقت دعا میگوييم خدايا به ما بده، هيچ وقت نمیگوییم خدايا از ما بگير؛ تا بدیها را از ما نگیرد، خوبیها قابل دادن نيست. ما بايد بگوييم خدايا! اين حبّ جاه، این حبّ مال، این حسادتها، اين کينهها، این عقدهها، اين کدورتها، اين غَلها، اين غِشها، اين حِقدها، اين ضِغْنها، اين شکها، اين شرکها، اين کبرها، اين حسدها را از ما بگير!
مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، جلد ۹، صفحه ۵۶، برداشت آزاد [
اینجا]
چینیان گفتند ما نقاشتر
+نوشته شده در یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۹:۴۰ ب.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۵۶ ب.ظ توسط اشرفی
آزمون کن دست خود بر من بزن
وقتی آهن در کوره گداخته میشود، لاف آتش بودن میزند. بله؛ آهن میتواند آتشگونه بشود اما آتش نمیشود.
آتشِ چه؟ آهنِ چه؟ لب ببند/ ریش تشبیه و مشبِّه را بخند [
مولوی]
سروش، قرآن و انجیل، جلسه دوازدهم، دقیقه ۵۸:۲۰، برداشت آزاد
+نوشته شده در یکشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۴:۱۵ ق.ظ توسط اشرفی
جاهلیّت مدرن، اصطلاحی است که سید قطب در مورد جوامعِ مسلمانِ دوران مدرن، استفاده کرد. از نظر قطب، کنار گذاشتن قوانین اسلامی، جهان اسلام را همچون دوران جاهلیت در گمراهی فروبرده است. [
اینجا]
حدیث بی خبران است با زمانه بساز
+نوشته شده در شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۸:۲۶ ب.ظ توسط اشرفی
زمانه با تو نسازد تو با زمانه ستیز [؟]
اگر تئوری یک تئوریسین اشتباه بود باید تئوری خود را عوض کند؛ اما یکی از فلاسفۀ
مکتب فرانک فورت که ایدههای انقلابی داشتند، در جواب آنان که گفته بودند تئوری شما با جوامع اروپایی سازگار نیست، گفته بود: ما به جای اینکه تئوری را عوض کنیم، جامعه را عوض میکنیم.
سید قطب همم همین را میگفت؛ میگفت جاهلیت مدرن را نمیتوان تغییر داد. انقلاب میکنیم و یک دنیای ضدّجاهلیت میسازیم؛ آنگاه در این دنیا احکام اسلامی بهراحتی قابل انتقال است. مرحوم سید محمدباقر صدر هم راجع به اقتصاد میگفت بانکداری اسلامی ایجاد کنیم. امام خمینی هم تقریبا سیدقطبی بود که انقلاب کرد.
سروش، دین و قدرت، جلسه ۱۳، ساعت ۰۱:۰۷:۱۰، برداشت آزاد
جاهلیت مدرن
+نوشته شده در شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۷:۳۴ ب.ظ توسط اشرفی
قرآن دربارۀ کسانى که قبل از فتح مکّه و بعد از فتح انفاق کردند، میفرماید: لایستَوى مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ وَ قاتَل؛ اما انفاق حضرت خدیجه، قبل از فتح مدینه است؛ یعنى قبل از اینکه مدینهاى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد؛ قبل از اینکه پیامبر زندگى راحتى، حکومتى، تسلّطى، و قدرتى داشته باشد، آن بزرگوار ثروتش را در اختیار پیامبر قرار داد و سختی شعب را تحمّل کرد. [
اینجا]
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۸ ق.ظ توسط اشرفی
اینکه انسان همهى پولش را صرف کند دربارهى امام حسن مجتبى (سلاماللهعلیه) مثلاً میگویند ایشان چندبار از مال خودشان یا از نصف مال خودشان خارج شدند. این بزرگوار این امتیاز را دارد که در راه پیامبر اسلام، از همۀ اموال خودش خارج شد و همه را صرف کرد و سه سال شِعب ابىطالب را تحمّل کرد. [
اینجا]
حضّ بر طعام مسکين
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۱ ق.ظ توسط اشرفی
اوّلین کسى که به پیامبر ایمان آورد امیرالمؤمنین(ع) و حضرت خدیجه(س) بودند. این یک ارزش بسیار بالایى است؛ عبور کردن و صرفنظر کردن از عقایدى که انسان سالهاى متمادى با آنها زندگى کرده آسان نیست. ایشان با آن فطرت پاک، بلافاصله حقّانیّت قضیّه را فهمید؛ تا پیغمبر را با آن حالتی که از حرا برگشته بود دید، فهمید که یک حادثهى مهم اتّفاق افتاده و قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد. [
اینجا]
ایمان ابوطالباول آن کس که خریدار شدش من بودممشکل پیامبران با سنّتگرایی مردم
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۶ ق.ظ توسط اشرفی
دیگران مشرّف به شَرف همسرى پیغمبر شدند؛ لکن این رنجهایى را که پیغمبر در دوران رسالت به آنها مبتلا بودند، ندیدند. اگر پیامبر ده سال در مدینه بود، عزّت بود، احترام بود، و زندگىِ راحت بود امّا جناب خدیجه (سلاماللهعلیها) دوران رنج و سختیهای پیغمبر را تحمّل کردند. [
اینجا]
سعد بن ابیوقاص در شعب ابیطالبخانوادۀ پیغمبر در شعب ابی طالب
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۷ ق.ظ توسط اشرفی
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۵:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
توکّل به این معنا نیست که ما بنشینیم تا خدا روزی ما را از سقف بیندازد. توکّل یعنی اعتماد؛ درست مثل اینکه شما نزد کاسبی بروید؛ دوتا اعتماد باید به او داشته باشید تا حسن معامله صورت بگیرد. یکی اعتماد به خود کاسب، یکی هم اعتماد به ترازوی کاسب؛ این دو اعتماد اگر نباشد اساس تجارت و بازرگانی به هم میخورد.
سروش، قرآن و انجیل، جلسه هجدهم، ساعت: ۰۱:۲۷:۲۹ برداشت آزاد
من: اعتماد به کاسب از اعتماد به ترازو کفایت میکند.
ا
ول العلم معرفة الجبار
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۳:۱۹ ق.ظ توسط اشرفی
عبادت باید موجب کمال آدمی شود و کمال آدمی بستگی دارد به این که وجود او متوجه کدام عبادت است. کسی که اهل عقل و تفکّر است، عبادت او هم از جنس تفکّر است. کسی که برای کار دیگری آفریده شده است عبادت او هم همان است. مرحوم میرزا جواد آقای ملکی در کتاب "المراقبات" میگوید: وقتی نیمهشب برای تهجد و نماز شب برمیخیزید، اگر مسئلهای دارید که به او فکر کنید آن را بر نماز مقدّم بدارید. بنابراین کسانی که چندان ارتفاعی از جسمانیّت نگرفتهاند، عبادتشان جسمانی است. یعنی رکوع و سجود و ذکر و زیارت...؛ البته این عبادت میتواند با امور بالاتری هم همراه شود و گاهی هم همراه نمیشود که تکلیف فوق طاقت نمیتوان کرد. [
اینجا]
زهد عارف از نظر بوعلی سیناروزه عامل تفکّر استدر عبادت مدارا کنید
ثبات عمل
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲:۲۴ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملكی تبریزی در كتاب شریف "المراقبات" برای گرسنگی و تشنگی كه مؤمنین در ماه رمضان خودشان را ملتزم به آن میدانند، فوائد متعددی را بیان میكنند كه متّخَذ از روایات و برخاسته از دل نورانی این مرد بزرگ است. از جملۀ آنها، یا اهمّ آنها - كه ایشان خودشان میگویند این خاصیت از همه مهمتر است - این است كه میگویند این گرسنگی و تشنگی یك صفایی به دل میبخشد كه این صفای قلبی زمینه را برای تفکّر فراهم میكند كه "تفكّر ساعة خیر من عبادة سنة"؛ این تفكّر از نوع تفكرِ مراجعه به باطن و روح و دل انسان است كه حقایق را روشن میكند و باب حكمت را به روی انسان میگشاید. [
اینجا]
این دهان بستی دهانی باز شدچند شبها خواب را گشتی اسیر
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۶ ق.ظ توسط اشرفی
مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملكی تبریزی در كتاب شریف "المراقبات" میفرمایند: روزه یك هدیۀ الهی است كه خدای متعال این را به بندگان خود و به مؤمنین هدیه كرده است. تعبیر ایشان این است كه: "الصّوم لیس تكلیفاً بل تشریف"؛ روزه را به چشم یك تكلیف نگاه نكنید؛ به شكل یك تشریف و تكریم نگاه كنید، كه "یوجب شكرا بحسبه"؛ خودش مستوجب شكر است. [
اینجا]
تکلیف یا حقوق؟
+نوشته شده در جمعه ۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۵ ق.ظ توسط اشرفی
هر یک از پیامبران برای هدایت مردم با مشکلاتی مواجه بودند ولی تقلید از آباء و اجداد و گذشتگان، مشکلی بود که در میان همۀ اقوام وجود داشت که امروز به آن سنّتگرایی میگویند. حالا پیامبران باید عقل مردم را بیدار میکردند و میگفتند: آیا اگر پدرانتان چیزی نمیفهمیدند، باز هم باید از آنها پیروی کنید؟
تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، صفحه ۴۶، برداشت آزاد [
اینجا]
ایمان حضرت خدیجهطوطی نقل و شکر بودیم ماچهارشنبه سوری در بیان شهید مطهری
+نوشته شده در چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۲۱ ق.ظ توسط اشرفی